صرفنظر از اینکه چه دیدگاه و عقیده و موضعی داریم،
طرفدار باشیم یا بیطرف یا مخالف،
به مطالعهی دقیق و عمیق تاریخ نیاز داریم.
مشکل اصلی و جدی همهی طرفها و طیفها این است که شناخت تاریخی ندارند.
مشکل جدیتر برخی این است که اصولاً اعتقادی به ضرورت مطالعه و شناخت تاریخی ندارند.
آنکه میگوید برای کنش سیاسی و اجتماعی نیازی به شناخت تاریخی نیست و به بهانههای گوناگون از تلاش برای مطالعه طفره میرود، مانند کسیست که بین یک درخت کهنسال صدساله و یک علف چندروزه و میان زمین هموار و سنگلاخ و چاله و چاه تفاوتی قائل نیست و روشن است که این دیدگاهِ بیپایه و فریبنده تا چه حد به تصمیم و کنش پرهزینه و تکرار زیانبار میانجامد.
کسانی که این روزها سرمست از قدرت تکنولوژی و رسانه و جایگاهی که در اختیار دارند و بدون اینکه درکی از ویژگیهای جامعه و تاریخ ایران و مسئولیت انسانی و اجتماعی خویش داشته باشند، شعارهای احساسی و هیجانی و سطحی سر میدهند یا به این و آن برچسب میزنند و برای دیگران نسخه میپیچند، هرگز تصویر و تصوری نزدیک به واقع از پیامدها و هزینههای وحشتناکی که تحریکات و تعصبات آنها ممکن است برای افراد و جامعه و آینده داشته باشد، ندارند.
هر شعار و تحلیل و برنامه و تصمیم و کنشی که برخوردار از پشتوانهی مطالعات عمیق تاریخی نباشد، صرفنظر از جهتگیری و محتوای آن، تبدیل به یک حرکت کور، بیفایده، زیانبار و پرهزینه میشود و بهسرعت به بنبست میرسد.
از گویندگان و نویسندگان و رسانهها بخواهید که برای دیدگاه خود پیوست و پشتوانهی تاریخی معتبر ارائه کنند.
این سادهترین راهکار و نخستین گام برای تشخیص و نقد و ارزیابی و پیشگیری از فریب است.