یکی از فایدههای مطالعهی تاریخ این است که بر آگاهی و شناخت افراد افزوده میشود.
افزایش شناخت نسبت به ریشهها، اصالتها و عناصر کهن و دیرین فرهنگ و تمدن این سرزمین و این مردم، تکریم و احترام را در پی خواهد داشت و از تحقیر و تمسخر و توهین بازخواهد داشت.
روی دیگر این سخن آن است که بیاحترامی و تمسخر و تحقیر، نشانهی آشکار ناآگاهی و بیاطلاعی از گذشتهی هزاران سالهی این سرزمین است.
حتی اگر به لطف رسانههای گسترده و زرق و برق زندگی شهری و چهار عمل جراحی و چند اصطلاح و کتاب و کلیشهی مُد روز، این ناآگاهی و بیاحترامی در زرورقی از تجدد، بَزَک شود، هرگز از تعفن و زشتی آن کاسته نمیشود.
تاریخ را اگر بخوانیم، کُرد و لر و فارس و ترک و بلوچ و عرب و گیلک و دیگران، همدیگر را بهتر خواهیم شناخت و آنگاه نگاه و لحن و سخنمان نه تنها آلوده به تحقیر و توهین نخواهد بود بلکه سرشار از کرامت و احترام خواهد شد.
آنها که در پسِ عنوان بهسرقترفتهی هنرمند به یک قوم اصیل اهانت میکنند، اگر تنها یک کتاب از تاریخ هنر خوانده بودند، میدانستند که بخشی از کهنترین و زیباترین آثار هنری جهان به لرستان تعلق دارد.
«جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش»
(حافظ)