روی سخن این چند جمله با برخی سیاستمداران امریکایی، اروپایی و صهیونیست است.
آنها که در پیشینهی کوتاه و کمافتخار خود، شهره به نژادپرستی و اشغالگری و ویرانی و کشتارند، حقی و صلاحیتی ندارند که دربارهی فرهنگها و تمدنهای هزاران ساله و ریشهدار که بسیار نقطههای روشن انسانی و اخلاقی در پیشینهی پرافتخار خویش دارند، داوری کنند.
برای آشنایی با جامعه و مردم ایران، دستکم کتابهای همشهری خودتان، ریچارد فرای را که البته اصالتاً سوئدیست، بخوانید. آنجا که میگوید سَرو، نماد ایران است، در توفان و حادثه خم میشود اما نمیشکند و سرافرازتر از گذشته میماند.
یا کتابهای جرج سارتنِ اصالتاً بلژیکی را بخوانید که سالها پیش دربارهی توهّم این روزهای سیاستمداران امریکا هشدار داده و گفته بود که تمدن امریکا در برابر زندگی و فرهنگ و تمدن انسانی ناچیز و پرآسیب است.
و کتاب ویلیام لِدِرر را بخوانید: «ملتی از گوسفندان»، گویا شما نه امروز که از دیرباز و نه تنها به دیگران بلکه به مردم خودتان هم سازمانیافته و بسیار دروغ گفته و فریب دادهاید.
در دههی۴۰ و۵۰ شمسی هزاران مستشار و تفنگدار مغرور شما در ایران، غیر از توپ و تفنگ، توهین و تحقیر هم با خود از امریکا برای ایرانیان سوغات آورده بودند و بر همین اساس بود که دولت وقت ایران در نهایت ذلت، کاپیتولاسیون را که مضمونی جز تحقیر و توهین به ملت و کشور و فرهنگ ایران نداشت، تصویب کرد و البته که ملت این ننگ را تحمل نکرد.
این نکته را به خاطر بسپارید که در تاریخ ایران، هیچگاه جنگ و شمشیر و تفنگ بر فرهنگ غلبه نکرده است. دستکم نمونههایی چون اسکندر و چنگیز گواه این مدعاست.
البته دربارهی شما شاید داستان فرهنگ بهگونهای دیگر باشد.
سرخپوستان را با دروغ و فریب و تفنگ از خانه و سرزمینشان راندید و کشتید و نابود کردید و بهخاطر یک مشت دلار، سیاهپوستان را به بردگی گرفتید و از حداقل حقوق انسانی محروم کردید.
نیل پُستمن در کتاب تکنوپولی بسیار زیبا و عمیق گفته است که در امریکا همان فرهنگ نیمبند هم به اسارت تکنولوژی درآمده است.
اغراق نیست اگر بگوییم هالیوود را هم در پای نفت و دلار و فریب و جنگ و تفنگ قربانی کردهاید.
شما به فرهنگ که هیچ، حتی به جوانان و نوجوانان خودتان هم رحم نمیکنید و سالانه دهها هزار از آنان در کوچه پسکوچههای شهرهایتان قربانی گلولههای آتشین تفنگهایی میشوند که محصول حرص و طمع صاحبان کارخانههای تولید سلاح و خودخواهی سیاستمداران عوامفریب شماست.
همشهری فرهیختهی شما، ریچارد فرای، چه زیبا گفت که نبوغ ایرانی در شعر او جلوهگر است.
بهراستی چنین است. ما پدیدآورندگان و صاحبان فرهنگیم و شما بردگان نفت و دلار و دروغ و تفنگ.
بساط ریاکاری و دروغ شما اگرچه رنگین است و فریبنده و بیگمان زرق و برق آن دیدگانی را شیفتهی خود کرده اما تاریخ و فرهنگ این ملت، تأمل و پختگی را به او آموخته است:
«دشمن ار چه دوستانه گویدت
دام دان گرچه ز دانه گویدت»
و پایان سخن آنکه توپ و تفنگتان را برای ترساندن و جنگ با کسی از قماش خودتان نگه دارید نه برای تهدید و حمله به ملتی که هزاران سال است در پرتو تاریخ و فرهنگ و دین و آیین خویش زنده است و تجربهای دیرین دارد در پشیمان کردن متجاوز:
«نشاید زدن تیغ با آفتاب»