چند سالی است هفتم آبان به نام روز بزرگداشت کورش کبیر معروف شده و دیدگاهها و مواضع گوناگونی در مخالفت و موافقت با این موضوع مطرح میشود.
در این باره به نکات قابل تأملی میتوان اشاره کرد.
یکی از مهمترین نکتهها این است که گویا برخی به نام هواداری کورش کبیر و ایران باستان و نژاد آریا، به مرزبندی و رویارویی با دیگر اقوام و نژادها و بهویژه عربستیزی روی آوردهاند.
فراموش نمیکنم یکی دو سال پیش گروهی در پاسارگاد شعار میدادند:
«ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم»
ظاهراً برخی چنین پنداشتهاند که لازمهی آریایی بودن، بیزاری و ستیز با عرب است.
شاید هم این شعار، با وجود ظاهر نژادی، وجهی اعتقادی در درون خود دارد و بر لزوم بازگشت به اعتقادات ایران باستان و کنار گذاشتن اسلام تأکید دارد.
در هر حال از نظر تاریخی و عقلی، عربستیزی به نام طرفداری از نژاد آریا و ایران باستان، پایهی استواری ندارد.
تاریخ میگوید که بخشی عربنشین در درون امپراتوری هخامنشیان وجود داشته است.
تاریخ میگوید در لشکر هخامنشیان اعراب هم حضور داشتهاند.
تاریخ میگوید منشور کورش به زبان بابلی نوشته شده که از خانوادهی زبانهای سامی است.
تاریخ میگوید کورش کبیر زبان بابلی را بهعنوان زبان اداری و حکومتی هخامنشیان برگزید.
تاریخ میگوید کتیبهی داریوش بزرگ در بیستون که بزرگترین کتیبهی ایران باستان است، به سه زبان نوشته شده و یکی از این سه زبان، بابلی است.
از نظر عقلی هم کسی نمیتواند ادعا کند هر قوم و نژاد باید دین خود را داشته باشد. چنین ادعایی نه عقلانی است و نه تجارب تاریخی آن را تأیید میکند.
برای نمونه دین مسیح خاستگاهی آسیایی دارد اما امروز بخش اعظم ساکنان اروپا و امریکا پیرو آنند.
آنها که امثال این شعار را سر میدهند و به نام طرفداری از کورش به عربستیزی روی آوردهاند، بهتر است با هدف افزایش شناخت و آگاهی خود نسبت به کورش و هخامنشیان، منابع معتبر تاریخی را بیشتر مطالعه کنند. برای نمونه این کتاب را پیشنهاد میکنم:
ایرانیان، روزگار باستان تا معاصر(نویسنده: دکتر همایون کاتوزیان)