سالها پیش از این استاد مطهری نوشته بود:
«در هر نهضتي اول بايد با حماقتها مبارزه كرد»
و هشدار داده بود که:
«مدعيان تشيع چشم باز كنند و فريب منافقان را نخورند، تيزبين باشند و ظاهربيني را رها نمايند»
بارها این جملهها را خوانده بودم اما هیچگاه مانند امروز معنای عمیق آن را درنیافته بودم.
آنچه به عقل ناقص خود برداشت کردهام، این روزها عدهای با زیرکی آمیخته با شیطنت خطدهی میکنند و گروهی با سادگی آمیخته با مقدسمآبی باور میکنند، میپذیرند، ایراد نمیگیرند، فکر نمیکنند، مطالعه نمیکنند، نمیپرسند و جنجال به راه میاندازند و به گمان خود ادای تکلیف میکنند حال آنکه زیان میرسانند و این چرخهی ملتسوز هر بار به بهانهای تازه تکرار میشود.
وقتی ادعای دیانت باشد اما عقل و فهم نباشد، از دینداری واقعی هم خبری نخواهد بود و نتیجهاش میشود اینکه خواسته یا ناخواسته، با حسننیت یا بدون آن، تیشه به ریشهی سرمایههای مادی و معنویمان بزنیم و داشته و نداشتهی یک ملت را در آتش جهل و سطحینگری بسوزانیم.
وقتی ادعای دیانت باشد اما عقل و فهم نباشد، نتیجهاش میشود اینکه هر یاوه و شایعه و دروغ و تهمتی را با رنگ و لعابی از مقدسبازی باور و تکرار و تکثیر کنیم و به بهای نابودی وحدت و منافع ملی و آبروی این و آن، تنها به ارضای خودخواهی و خودبینی خویش بیندیشیم.
وقتی ادعای دیانت باشد و عقل و فهم نباشد، به خودمان اجازه میدهیم بدون آنکه تخصص و صلاحیتی داشته باشیم، در هر موضوعی از اقتصاد و هواشناسی و روابط خارجی و اعتقادات و تاریخ و سیاست، اظهارنظر کنیم و ذهن و روان و افکار عمومی را بازیچهی نادانی و خودپسندیمان کنیم.
وقتی ادعای دیانت باشد و عقل و فهم نباشد، با شور و حرارت به دشمن بیرونی دشنام میدهیم غافل از آنکه نتیجهی عملکرد جاهلانهی خودمان تفاوت چندانی با آنچه دشمن دنبال میکند، ندارد.
هزار سال پیش، ابنسینا به زیبایی هر چه تمامتر گفته بود:
«هر کس بدون دلیل سخنی را بگوید با بپذیرد، از دایرهی انسانیت خارج شده است.»
بر این مبنا، تکلیف بسیاری از مدعیان روشن است !