پاییز ۱۴۰۱ و در اوج حوادث و بحرانی که بخشهایی از جامعه و حکومت را تحت تأثیر قرار داده بود، برخی دانشجویان این پرسش را در کلاس مطرح میکردند که:
آیا اینطور که در رسانهها و فضای مجازی و بخشهایی از جامعه گفته میشود، جمهوری اسلامی در همین یکی دو ماهه سرنگون خواهد شد؟
این دوستان خیلی علاقه داشتند در این باره نظر صریحی از من بشنوند و البته شاید مایل بودند پاسخی که من به این پرسش میدهم، تأییدکنندهی تصویرهای ذهنی آنان باشد که اغلب ساخته و پرداختهی رسانهها بود.
اما پاسخی که من به این دوستان دادم نه صریح بود و نه ساده و ساندویچی و نه عوامپسند.
آنها را به تاریخ ارجاع دادم و خواستم که بروند و چند کتاب تاریخی بخوانند و بدانند که تنها عامل اثرگذار و تعیینکننده در تحولات جامعهی ایران، فضای مجازی و چند رسانه یا فعال رسانهای داخلی یا خارجی نیست و قضیه پیچیدهتر از این حرفهاست.
راهنمایی و توضیح بیشتری خواستند.
گفتم یکی از ویژگیهای جامعه و تاریخ ایران، غلبهی روحیهی دینداریست.
گفتم در تاریخ ایران، حکومتی که ضد دین باشد و دوام آورده باشد، نداشتهایم.
گفتم حکومتی که رنگ و بوی دینی بیشتری داشته، ماندگاری بیشتری هم داشته. نمونه: ساسانیان و صفویه
وقتی از تاریخ سخن میگوییم، بحث بر سر خوب و بد و ارزشگذاری و خواسته و گرایش شخصی نیست.
ممکن است امروز من دیدگاهی مخالف دین و مذهب و اعتقادات داشته باشم اما نمیتوانم و نباید غلبهی ویژگی دینداری را بر بخش قابل توجهی از تاریخ و جامعهی ایران در طول هزاران سال نادیده بگیرم و متأثر از تمایلات شخصی، تاریخ را بهگونهای دیگر روایت کنم.
اینکه تأکید داریم گویندگان و نویسندگان و رسانهها پیوست و پشتوانهی تاریخی معتبر برای دیدگاه خود داشته باشند، از اینروست که آنچه عرضه میکنند اگر مبتنی بر پشتوانهی تاریخی نباشد، مخاطب را دچار توهّم کرده و در ذهن او تصویری بیپایه ایجاد میکند و چه بسا همین تصویر ساختگی، مبنای تحلیل و کنش سیاسی و اجتماعی اشخاص قرار گیرد و هزینههای مادی و معنوی و حیثیتی جبرانناپذیری به آنان تحمیل کند.