میتوانیم از یک دورهی چندصد ساله در تاریخ اروپا و بخش قابل توجهی از جهان، بهعنوان دوران استعمار یاد کنیم.
خلاصهاش این است که در چند قرن استعمار، اروپاییها به جان مردم و منابع و سرزمینهای دیگر مناطق دنیا افتادند و هر بلایی خواستند سر آنها آوردند.
اشغال کردند، تهدید کردند، کشتند، فریب دادند، تحقیر کردند، غارت کردند و انبارها و موزهها و بانکهای خود را از منابع و آثار و ذخایر و اموال مردم سرزمینهای غیراروپایی پر کردند.
اروپاییها با چشمی خودبرتربین به دیگران نگاه میکردند و معتقد بودند که «به حکم برتری نژادی» حق دارند بر همگان مسلط باشند.
مردم مستعمرات را «وحشی» خطاب میکردند و بر آنها منّت میگذاشتند که ما برای شما فرهنگ و تمدن آوردهایم.
سرگذشت دوران استعمار را هر کس با حوصله بخواند، هزاران نکته و عبرت در آن خواهد یافت و یکی هم اینکه دولتمردان اروپایی با همهی ادعا و تظاهری که دارند، اصلاً قابل اعتماد نیستند.
مردم سرزمینهای استعمارزده یادگارهای فراوان از آن دوران دارند. یکی هم این ضربالمثل است:
«حقّهباز مثل انگلیسیها»