کورش دوم، ملقب به کبیر، پایهگذار امپراتوری هخامنشی و یکی از بزرگترین پادشاهان ایران است. بخش عمدهی حکومت او که حدود سی سال بود، به جنگ و گسترش مرزهای امپراتوری گذشت.
امپراتوری بابِل، یکی از قدرتهای بزرگ آن زمان بود که از کورش شکست خورد. برخی پژوهشگران گفتهاند کورش روز هفتم آبان ۵۳۹ پیش از میلاد، وارد بابِل شد. بنابراین، دربارهی هفتم آبان، آنچه بهعنوان تولد یا روز جهانی کورش مطرح میشود، مبنایی ندارد.
یکی از اسناد تاریخی که موجب شهرت کورش کبیر شده و بازتابی گسترده و بزرگداشتی ویژه در عرصهی جهانی در پی داشته، لوح یا منشور اوست. این سند، فتحنامه یا اعلامیهایست که کورش پس از فتح بابِل به همین مناسبت صادر کرد. در این اعلامیه که به زبان بابِلی و خط میخیست، گفته شده کورش به خدایان بابِل احترام میگذارد و یهودیان اسیر را آزاد میکند. این رفتار در مقایسه با نمونههای مشابه آن زمان، جوانمردانه و انسانی شمرده میشود. عبدالمجید ارفعی که متخصص زبانهای باستانیست، منشور کورش را از بابِلی به فارسی ترجمه کرده است.
برخی مفسران قرآن کریم، معتقدند منظور از «ذوالقرنین» که بهعنوان یک شخصیت قدرتمند و خوشنامِ تاریخ در قرآن آمده، کورش کبیر است. این دیدگاه را نخستین بار ابوالکلام آزاد، مفسر مسلمان اهل هندوستان مطرح کرد و بزرگانی همچون علامه طباطبایی نیز در این باره با وی موافقند.
توصیف دکتر زرینکوب از شخصیت و کارکرد کورش جالب توجه است: «دنیای باستانی، کورش را همچون مردی فوقالعاده و بیمانند نگریست، پارسیها او را پدر خواندند، یونانیها یک فرمانروای آرمانی و یهود همچون مسیحِ خویش. لیاقت نظامی و سیاسی فوقالعاده در وجود وی با چنان انسانیت و مروتی درآمیخته بود که در تاریخ سلالههای پادشاهان شرقی پدیدهای بهکلی تازه به شمار میآمد.»
کورش و منِش و منشور او یک سرمایهی ملی و تاریخیست و میتواند و باید محور همگرایی انسانی باشد نه مبنای واگرایی قومی.
با این اوصاف در زمینهی فهم و تحلیل جایگاه کورش کبیر در تاریخ ایران، گاهی در سطح جامعه آسیبها و مشکلاتی که برخی نمونههای آن در ادامه میآید، مشاهده میشود که نمیتوان و نباید بهسادگی از کنار آنها گذشت.
الف) دوگانهی ساختگی
تاریخ هزاران سالهی ایران، دورههای گوناگون دارد. از یک نگاه، تاریخ ایران را به دو دورهی پیش و پس از اسلام تقسیم میکنند. هر یک از این دو دوره ویژگیهای خود را دارد.
اتفاقی غیرعلمی و عوامانه که در سطح جامعه افتاده این است که برخی این دو دوره را در برابر هم تصور کرده و از درون تصور خویش گونهای از رویارویی ساختگی را برداشت و تبلیغ میکنند و بزرگداشت کورش و هفتم آبان نیز گاهی بهعنوان زمینه و بهانهای برای ترویج این رویارویی ساختگی مورد استفاده قرار گرفته است.
در حقیقت آنها که به نام بزرگداشت کورش و ایران باستان به مقابله با تاریخ ایران پس از اسلام میپردازند و آنها که به نام طرفداری از اسلام، تاریخ ایران باستان را نادیده انگاشته یا یکسره محکوم میکنند، نیازمند شناخت بیشتر از تاریخ و کنار گذاشتن نگاه یکسویه و جانبدارانه هستند.
ب) عربستیزی
برخی به نام هواداری از کورش کبیر و ایران باستان و نژاد آریا، به مرزبندی و رویارویی با دیگر اقوام و نژادها و بهویژه عربستیزی روی آوردهاند. این عده که شعار میدهند: «ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» گویا چنین پنداشتهاند که لازمهی آریایی بودن، بیزاری و ستیز با عرب است. در حالی که چنین تصوری مبنای عقلی و تاریخی ندارد و حتی کورش، خط و زبان بابِلی را بهعنوان خط و زبان رسمی امپراتوری خویش برگزید و منشور او نیز به همین زبان نوشته شده است.
ج) بزرگنمایی
بر خلاف برخی بزرگنماییهای غیرعلمی و با وجود برجستگیهای فراوانِ امپراتوری هخامنشی، واقعیتهای تاریخی گویای آن است که نه تاریخ ایران با هخامنشیان آغاز میشود و نه کورش پایهگذار کشور ایران است. امپراتوری ایران باستان در دوران حکومت ماد و هووَخشَترَ پادشاه بزرگ این سلسله شکل گرفت.
با این وجود، برخی به هر علت و دلیل، تصویری آمیخته با اغراق و بزرگنمایی از کورش عرضه میکنند. او را پایهگذار ایران معرفی میکنند و جملههایی را به او نسبت میدهند و وصیتنامهای برای او جعل میکنند که هیچ سند و مدرکی در تأیید آن وجود ندارد.
مشکل بزرگ ما در نگاه به مسائل جامعه و تاریخ، دیدگاه جانبدارانه، یکبعدی و آمیخته با افراط و تفریط است. تا گفتگوی عالمانه جای بگومگوی عوامانه را نگیرد، نه تنها دربارهی کورش که در هیچ زمینهای نخواهیم توانست گامی به پیش برداریم.