نگاه نادرست و سخن بیراهی نیست اگر از یک زاویه، انباشت تجربه و سرمایه را مقدمه و عنصری ضروری برای شکلگیری و استمرار تمدن بدانیم.
از جمله آفتهای منازعات سیاسی، ممکن است فراموشی و نابودی داشتهها و سرمایهها باشد. یعنی در عرصهی رویارویی سیاسی، افراد و احزاب و طرفداران هر گرایش، ممکن است بیحدومرز بر یکدیگر بتازند، ویران کنند، کنار بزنند و حذف کنند.
سخن این است که برای پیشگیری از نابودی حداکثری تجربهها و داشتهها و سرمایهها، دستکم بخشی از جامعه میتواند با رسیدن به سطحی از بلوغ و پختگی، برای حفظ تجارب و سرمایهها، در عین وجود اختلافات سیاسی و اعتقادی و مانند آن، برنامهریزی و تلاش کند.
روی دیگر این سخن آن است که یک جامعه برای حرکت در مسیر تمدن، میتواند و باید، در عین حال که در درون خود تفاوتها و اختلافات قومی و زبانی و اعتقادی و سیاسی دارد، همزمان نقاط مشترک و داشتههای خود را نیز بشناسد و حفظ و تعریف و تقویت کند.
یکی از سادهترین راهکارهایی که میتواند این رویکرد را اجرایی و عملیاتی کند، اختصاص یک رسانه یا یک شبکهی تلویزیونی به بیان و مقایسهی تجربههاست.
تصور کنید یک چهرهی سیاسی، یک فعال رسانهای، یک مدیر، یک نمایندهی مجلس، یک قاضی، یک راننده، یک ورزشکار، یک مربی، یک استاد، یک کشاورز، یک پزشک، یک مهندس، یک کارآفرین، یک محقق، یک معلم، یک تاجر، یک هنرمند، یک نویسنده، یک شاعر، یک وزیر و مانند آن، که در گذشتهی دور یا نزدیک در یک یا چند عرصهی اجتماعی فعالیت داشته، فرصت پیدا میکند در این شبکهی تلویزیونی، برکنار از گرایشهای سیاسی و قومی و اعتقادی و مانند آن، تجارب و خاطرات خود را عرضه کند و در معرض مقایسه و نقد و ارزیابی مخاطب قرار گیرد.
به این ترتیب، در مدتی نه چندان طولانی، انبوهی از تجربه و سرمایهی معنوی در اختیار جامعه قرار میگیرد و بیش از پیش زمینه برای کاستن از آزمون و خطای پرهزینه و اصلاح رویکردهای افراطی و تفریطی فراهم میشود و نسل جوان نیز امیدوار خواهد شد که حاصل سالها تلاش و تفکر او در لابلای هیاهو و جنجال روزمرگیها و سیاسیکاریها به فراموشی سپرده نخواهد شد.
در غیاب این رویکرد، هزینههای مادی و معنوی جامعه و احتمال گرایش به نسخههای ناهمخوان با ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایران و افتادن در چرخهی معیوب و دور باطل آزمون و خطا و افراط و تفریط و فرصتسوزی افزایش خواهد یافت.