تاریخ را نمیتوان به دورههای کاملاً مشخص و با خطوط متمایز تقسیم کرد اما میتوان دورههایی را برشمرد که برخی ویژگیها در آنها پررنگتر است.
پژوهشگرانی که در تاریخ ایران تحقیق کردهاند، یک دورهی حدوداً پانصدساله را از نظر رشد علمی و فرهنگی برجسته یافتهاند. این دوره از نظر زمانی چهار یا پنج قرن نخست تمدن اسلامی را در بر میگیرد. به دیگر سخن از زمان سرنگونی ساسانیان تا حدود پنج قرن پس از آن.
این دوران از نظر تعداد دانشمندان، آثار علمی مکتوب و نیز مراکز علمی در تاریخ ایران کمنظیر یا بیمانند است.
ممکن است این ابهام و پرسش مطرح شود که با وجود سرنگونی ساسانیان و نبود یک حکومت مقتدر در سرزمین ایران و شکلگیری حکومتهای منطقهای مانند سامانیان و آلبویه و امثال آن، چگونه چنین رشد علمی اتفاق افتاده است؟
نگاهی گذرا به نظام اجتماعی دورهی ساسانی، میتواند به روشنتر شدن پاسخ این پرسش کمک کند. در دورهی ساسانی که جامعهی ایران به چهار طبقه تقسیم شده بود، طبقهی چهارم یعنی اقشار و اصناف شهری و روستایی که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند، از برخی حقوق اجتماعی از جمله درس خواندن محروم بودند. به دیگر سخن در دورهی ساسانی یک نوجوان و جوان شهری و روستایی که جزء طبقهی چهارم بود، حتی اگر استعدادی درخشان نیز داشت حق نداشت درس بخواند.
پس از سرنگونی ساسانیان، نظام طبقاتی جامعه بهتدریج ضعیف شد و این مانع رشد علمی از میان رفت و علاوه بر آن، گرایش تدریجی مردم به دین اسلام که درس خواندن را حق و وظیفهی همهی افراد میدانست، زمینه را برای رشد علمی گسترده و ظهور دانشمندان برجستهای همچون ابنسینا، رازی، خوارزمی، فارابی، ابوریحان بیرونی، ابنهیثم، جابر بن حیان و خلق آثار مکتوب علمی در مقیاس جهانی فراهم ساخت.
صدها سال پس از ابنسینا آثار او همچنان در مراکز علمی شرق و غرب دنیا تدریس میشد و مورد توجه بود.
نکات بیشتر و توضیحات کاملتر را میتوان در این کتابها یافت:
عصر زرین فرهنگ ایران(ریچارد فرای)
تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در دورهی انتقال از ساسانی به اسلامی(محمدی ملایری)
فرهنگ اسلام در اروپا(زیگرید هونکه)