آنها که این روزها درگیر جزئیاتی کماهمیت، غیرضروری و تفرقهآفرین شده و بخش مهمی از توان و امکان و اندیشهی خود و دیگران را هدر میدهند، یا از اهمیت و ضرورت اتحاد بیخبرند یا سرمایه و مشترکات ملی و فرهنگی و تمدنی را که میتواند و باید مبنای اتحاد قرار گیرد، نمیشناسند و یا از عمق و شدت خطری که با آن روبروییم، یعنی شرارت و فریبکاری صهیونیستها درکی واقعی ندارند.
بیجهت نیست که شاعر و اندیشمند برجستهی پاکستان و دنیای اسلام، علامه محمد اقبال لاهوری، پس از دهها سال همچنان مورد احترام و شایستهی تکریم است. اقبال از بزرگانیست که شناخت و بازگشت به میراث فرهنگی و تمدنی و اتحاد میان مسلمانان را فریاد میزد و هشدار میداد که نابودی ما در تفرقه و پشت کردن به مشترکات و مبانیست:
«از سِواد کعبه چون آهو رمید
ناوَک صیاد پهلویش درید»
کسی که شناختی هر چند اجمالی از صهیونیستها داشته باشد، حتماً درخواهد یافت که وقتی دشمن صهیونی با تمام توان و امکان خود در نهان و آشکار به میدان رویارویی ما آمده، درگیر شدن به بحثها و بهانههای غیرضروری که دستاوری جز بدبینی به یکدیگر و جدایی و تضعیف اتحاد ملی ندارد، خطاییست ویرانگر و نابخشودنی.
صهیونیستها ویژگیهایی دارند که تنها دقت در سه مورد آن، کافیست تا ما را از هر تفرقه و تشتّتی بازدارد:
صهیونیستها شرورند و فریبکار و البته پرکار
یعنی شرارت و فریبکاری خود را با تمام توان و امکان فعلیت میبخشند و به صحنه میآورند.
مُئیر عزری، سفیر اسرائیل در ایران عصر پهلوی، در خاطرات خود(ص ۳۹) از یک صهیونیست یاد میکند که سال ۱۹۴۳ م. بهعنوان سرپرست صندوق ملی یهود در ایران، با «یونیفورم ارتش بریتانیا» به ایران آمده و با پیگیری شبانهروزی و با وجود کمبود امکانات و مشکلات فراوان، ضمن سفر به اصفهان و شیراز، برای متحد کردن یهودیان ایران و تشویق آنان به مهاجرت تلاش میکرده است.
باز هم از اقبال نمونه بیاوریم که آثار و اشعار او باید مورد توجه جوانان پرشوری باشد که این روزها متأسفانه گاهی از این سرمایههای گرانسنگ فرهنگی و تمدنی غافلاند و گرفتار حواشی ویرانگر شدهاند:
«رشتهی وحدت چو قوم از دست داد
صد گره بر روی کار ما فتاد »