اسطوره چیست و اساطیر کدام است؟
شاید بهجای اینکه تعریفی از اسطوره عرضه کنیم، راه دیگری را بتوانیم برگزینیم و آن، جستجو و یافتن رد و نشان اسطورهها در زندگی امروز است.
روزهای پایانی اسفند است و بهزودی «پنجشنبهی آخر سال» از راه میرسد و میلیونها ایرانی در این شهر و آن روستا برای خواندن فاتحه و اهدای خیرات، بر سر مزار درگذشتگان خود حاضر میشوند.
این سنت، شاید برگرفته از باور و اسطورهای کهن است که بر پایهی آن چنین تصور میشود که ارواح مردگان در این روزها و در آستانهی فروردین به نزد بازماندگان میآیند و درخواست دعا و خیرات دارند.
نام فروردین نیز برگرفته از همین باور است.
پیش از این و در ابتدای زمستان، شب یلدا را داشتیم. جشن و سنتی هزاران ساله که در سطحی گسترده در میان ایرانیان رواج دارد.
شب یلدا هم خاستگاهی اساطیری دارد. باور به ایزد مهر یا میترا که خدای نور و روشنی بود و نماد آن، خورشید و شب اول زمستان که از پسِ آن، روزها طولانیتر میشود، در جهان باستانی و اساطیری ایران، همچون شب تولد میترا خدای روشنی جشن گرفته میشد و یلدای امروز، گرچه با تفاوتهایی، بازمانده و برگرفته از همین عقیدهی اسطورهایست.
رد و نشان اسطورهها را در نام افراد(مهرداد، بهرام، بهمن، آناهیتا، ناهید، میترا، کیومرث، ...) نام شهر یا روستا(مهرآباد، بغداد، ...) تقویم(اردیبهشت، خرداد، مرداد، شهریور، ...) و مواردی از این دست نیز میتوان یافت.
برخی از این نامها با شکل باستانی خود تفاوت دارد و البته گاهی نیز همان صورت کهن حفظ شده چنانکه در بخشهایی از لرستان و بختیاری و بویراحمد هنوز هم ایزد باران را که «تیشتر» نام داشته و بعدها مبدل به «تیر» شده همچنان در شعر و ضربالمثل با همان تعبیر تیشتر یاد میکنند.
این چند نمونه و بسیار بیش از اینها که در آثار محققان آمده گویای گستردگی، پیچیدگی و دیرپایی جامعه و فرهنگ ایرانیست و موید این مدعا که شناخت این جامعه نیازمند نگاهیست عمیق و تحقیقی دقیق.
پیامد شتابزدگی و سطحینگری در شناخت جامعهی ایران، جز بنبست و بیراهه و کژراهه نخواهد بود.