آنچه امروز به نام سنتها و فرهنگ ایرانی در اختیار ماست و نوروز نیز بخشی از آن است، چند ویژگی دارد:
نخست آنکه پیشینهای کهن و گاه هزاران ساله دارد.
دوم اینکه یکبُعدی نیست و ترکیبیست از فرهنگها و سنتهای ملتهای گوناگون. برای نمونه همین نوروز، چنانکه برخی محققان گفتهاند، از دیگر جوامع وارد فرهنگ ایرانیان شده است.
جامعه و فرهنگ ایران، قدرت و ظرفیت قابل توجهی در تلفیق عناصر برگرفته از فرهنگهای مختلف دارد. چنانکه فرهنگ امروز ایران ترکیبیست از فرهنگ اقوام آریایی، ساکنان قدیمی و بومی سرزمین ایران، بینالنهرین، مصر، هند، یونان و مانند آن
به این ترتیب در ایران امروز، سخن گفتن از نژاد و فرهنگ خالص آریایی، پایه و اساس قابل دفاعی ندارد و اصولاً نژاد و فرهنگ خالص آریایی حتی اگر وجود داشته باشد، امتیازی نخواهد بود چرا که پویایی و سرزندگی یک فرهنگ در تعامل با فرهنگهای دیگر معنا پیدا میکند.
اعتقادات اسلامی نیز امروزه بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران است.
دوگانهسازی و ترویج رویارویی میان نژاد آریایی و باورهای اسلامی، نه پشتوانهی تاریخی دارد، نه پایهی عقلی و نه فایدهی عملی
آنان که فرهنگ قومی و ملی را به بهای کمرنگ کردن اعتقادات دینی دنبال میکنند و یا توجه به فرهنگ دینی را در گرو نادیده گرفتن سنتهای قومی و ملی میدانند، نه ایران را شناختهاند و نه اسلام را.
زیبایی و ماندگاری فرهنگ ایرانی، برگرفته از همین قدرت تلفیق عناصر فرهنگی چندگانه است.
چنانکه مولانا به زیبایی سروده است:
«زلف تو شب قدر و رخ تو همه نوروز
ما واسطهی روز و شبش چون سحر آییم.»