من عقبماندهام،
چون آخرین مدل گوشی مارک فلان را ندارم.
چون اصرار ندارم که وسایل و کیف و کفش و لباسم حتماً فلان برند باشد.
چون دنبال مد روز نیستم، چه در انتخاب رخت و لباس و چه فیلم و کتاب.
چون در پی همرنگی با جماعت غوغاسالار و جوگیر حقیقی و مجازی نیستم.
چون یک اندیشهی اصیل را به کلیشههای پرزرق و برق و عوامفریب ترجیح میدهم.
چون گمان میکنم انسان امروز بیش از همیشه به فردوسی و مولوی و ابنسینا و حافظ نیاز دارد.
چون خدای بزرگ را بر بتهای دستساز بشر از توپ و طلا و تلویزیون گرفته تا تفنگ و تور و تانوس ترجیح میدهم.
چون فکر میکنم اندیشه و رفتار انسان، گوشی موبایل نیست که حتماً نسخهی جدیدترش، کاملتر و پیشرفتهتر باشد.
چون فکر میکنم بسیاری از اندیشهها و رفتارهای انسان، از بیخدایی و پوچی گرفته تا برهنگی و همجنسبازی، نسخههای قدیمی هم دارند و محصول و معیار قرن بیستویک نیستند که نشانهی تمدن و پیشرفت باشند.
چون استقلال عقل و فکرم را به غارت تندباد جهل و عوامزدگی جماعت پرادعای فضلفروش نسپردهام و به سوت و کف عوام نفروختهام.
من عقبماندهام و حافظ چه زیبا سروده است:
«ز انقلاب زمانه عجب مدار كه چرخ
از اين فسانه هزاران هزار دارد ياد»