یکی از مریدان آقای رائفیپور مدعی بود رائفیپور مانند استاد مطهری به جامعه آگاهی میدهد.
آن روز من این ادعا را چندان جدی نگرفتم اما این پرسش برایم مطرح شد:
رائفیپور که حتی نام برخی کتابها را به اشتباه تلفظ میکند، چگونه در ذهن این مرید جوان در چنین جایگاهی قرار گرفته؟
شاید این احتمال را بتوان مطرح کرد که نه تنها رائفیپور و مریدان او بلکه برخی از کسانی که بهگونهای آتشین دم از انقلابیگری میزنند و هر که و هر چه غیر خود را ضدانقلاب و خائن و غربزده و فاسد و بیدین میخوانند، آشنایی لازم و کافی با مبانی فکری و شخصیت استاد مطهری ندارند.
این جماعت، دستکم دو ویژگی دارند که با ادعای انقلابیگری و تدین آنها همخوانی ندارد:
یک) چندان اهل استدلال و اقناع و پاسخگویی و گفتگوی چندجانبه نیستند.
دو) نشانههایی از توسل به دروغ و تهمت برای بدنام کردن و حذف دیگران در سخن و رفتار برخی از آنان دیده میشود و از آنجا که ادعای تدین دارند، ناچار، چنانکه دهها سال پیش استاد مطهری بهروشنی هشدار داده به وادی مباهته میافتند و تهمتزنی و دروغگویی را با پوششی از دین توجیه میکنند.
تناقض اینجاست که چگونه میتوان ادعای دیانت و انقلابیگری داشت و با اندیشههای استاد مطهری که مبنای فکری جمهوری اسلامیست، آشنایی نداشت و اهل اقناع و پاسخگویی نبود و به جای رویارویی فکری و گفتگوی علمی و منطقی به تخریب و تهمت و تهدید روی آورد؟