کورش هادیان
کورش هادیان
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

نفرت‌پراکنی قومی و مذهبی به نام تاریخ


داستان‌ها و افسانه‌هایی می‌سازند و جعلیاتی را به نام تاریخ منتشر می‌کنند و با استفاده از آن، تصویرها و تصورهایی را شکل می‌دهند که جز کینه و نفرت و بدبینی را بازتاب نمی‌دهد.

نمونه: لطفاً به این داستان که با پوششی تاریخی روایت شده، دقت کنید.

ما همه نادریم

خورشید در میانه‌ی آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند. به پادشاه ایران‌زمین گفتند اجازه می‌دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم؟

نادرشاه گفت اینجا نیامده‌ایم پی تخت و تاج. بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید. هشتصد مزدور اشرف را که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند، گرفتند. نادر رو به آن‌ها کرد و گفت: چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید؟ آیا فکر نمی‌کردید روزی به این درد گرفتار آیید؟

مزدوری گفت می‌پنداشتیم همه‌ی مردان ایران شاه‌سلطان حسین صفوی هستند و ما همواره با مشتی ترسوی صفوی روبروییم.

از میان سپاه ایران فریادی برخاست که ما همه نادریم و مردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند.

در نقد و ارزیابی این داستانِ ظاهراً تاریخی می‌توان به چند نکته اشاره کرد:

یک) از متن و لحن این روایت پیداست که یک داستان است و نه تاریخ به معنای دقیق آن. اما منبع این داستان کدام کتاب معتبر تاریخی‌ست؟ مشخص نیست. بنابراین در نخستین گام، اصل این داستان زیر سوال است و می‌توان احتمال داد که ساخته و پرداخته‌ی ذهن جاعلان باشد.

دو) نویسنده و در حقیقت جاعل، تلاش کرده در این داستان با استفاده از بار مفهومی واژگان، رویارویی میان ایرانی و افغانستانی را ایجاد و تشدید کند. تعبیر پادشاه ایران‌زمین در برابر مزدوران اشرف افغان به خوبی گویای تلاش برای القای این تقابل است.

سه) یکی از نکاتی که جعلی بودن این داستان را بیش از پیش آشکار می‌کند این است که می‌گوید هشتصد مزدور اشرف افغان که بیست سال ایران را ویران کردند. مشخص نیست با چه عقل و خردی می‌توان پذیرفت که هشتصد نفر در طول بیست سال بر کشوری به بزرگی ایران با میلیون‌ها نفر جمعیت هر طور خواسته‌اند رفتار کرده‌اند. عدد هشتصد چه مبنایی دارد؟

چهار) چهره‌ای که در این داستان از نادر به عنوان پادشاه ایران‌زمین ترسیم شده یک فاتح عادل نیکوکار است. در حالی که مطابق کتاب‌هایی که صاحب‌نظران نوشته‌اند، نادر به قدری از هندوستان غنیمت و باج و خراج گرفت که تا چند سال مالیات داخلی را بخشید.

پنج) تلاشی بر پایه‌ی تعصب ملی و ایران‌گرایی غیرمنطقی در این داستان و دیگر داستان‌ها به چشم می‌خورد با این مضمون که هر جا پادشاهان و فاتحان ایرانی به دیگر سرزمین‌ها حمله و آن‌ها را تصرف کرده‌اند، چهره‌ای نیکو ترسیم می‌شود و هر جا دیگران به ایران حمله کرده‌اند، به‌عکس چهره‌ای تیره و تار. این تلاش بی‌پایه هرگز بر واقعیت‌های تاریخی استوار نیست و غیر از گرایش‌های متعصبان، پشتوانه‌ای ندارد.

شش) هزاران تن از مردم قندهار که در اواخر حکومت صفوی به جلوداری محمود افغان حکومت صفوی را سرنگون کردند، خارجی نبودند. بلکه از مردم ایران و در قلمرو صفوی بشمار می‌رفتند. آن‌ها معترضانی بودند که از ستم حاکم قندهار که منصوب دربار صفوی بود، به ستوه آمده و پس از آن که پی‌گیری‌های میرویس پدر محمود در گفتگو با دربار صفوی برای تغییر حاکم محلی بی‌نتیجه ماند، به صورت گروهی به سوی پایتخت حرکت و آن را محاصره کردند. حکومت صفوی از درون فرسوده و پوسیده بود و با این اعتراض نه چندان شدید دچار فروپاشی شد.

هفت) نویسنده در این داستان تلاش کرده دو چهره‌ی متفاوت از نادرشاه افشار و حکومت صفویه ترسیم کند. نادرشاه را شجاع و ایران‌دوست و صفویه را ترسو و بزدل نشان دهد. این تلاش نیز برخوردار از پشتوانه‌ای واقعی و تاریخی نیست. چرا که صفویه بیش از دویست سال در ایران حکومت کردند و نمی‌توان و نباید صرفاً بر پایه‌ی عملکرد شاه‌سلطان حسین که در نقطه‌ی افول و نزول صفویه قرار دارد، به ارزیابی آن پرداخت.

هشت) نویسنده تلاش کرده چهره‌ای زشت و جنایتکار از اشرف افغان و همراهان او به عنوان عناصری غیرایرانی ترسیم کند. در حالی‌که در کارنامه‌ی همان نادرشاه که او را پادشاه ایران‌زمین و شخصیتی قابل تمجید معرفی کرده نقاط سیاهی از ستم و جنایت نسبت به مردم ایران به چشم می‌خورد.

نُه) در شرایط امروز که روابط منطقه‌ای ایران با کشورها و ملت‌هایی هم‌چون عراق و افغانستان در ابعاد گوناگون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اهمیت بسیار دارد، انتشار چنین جعلیاتی به نام تاریخ، تنها می‌تواند بر بدبینی فردی و جمعی بیفزاید و هم‌چون مانعی فکری و فرهنگی بر سر راه گسترش روابط عمل کند.

ده) وقتی می‌گوییم هیچ متن و مطلب تاریخی را نمی‌توان بدون استناد به منابع معتبر و بدون نقد و ارزیابی استدلالی پذیرفت و انتشار داد، برخی موضع می‌گیرند که چرا مانع آگاهی ما می‌شوید !

کتاب‌هایی برای مطالعه‌ی بیشتر:

· تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره‌های افشار و زند، رضا شعبانی

· تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، عباس اقبال

سلسله‌های اسلامی، باسوِرث


ایرانافغانستانتاریخدروغ تاریخی
پژوهشگر، مدرس، دکترای تاریخ ایران ، کانال من در ایتا https://eitaa.com/roozgaran
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید