بحث دربارهی یک موضوع، هرگاه از مسیر کارشناسی خارج شود، در بیراههی عوامزدگی، عوامفریبی و غوغاسالاری خواهد افتاد و به نتیجهای روشن نخواهد رسید.
حکایت ما و کورش کبیر نیز همین است. بسیاری از آنها که بر سر کورش و بود و نبود یا عملکرد و آثار او بگومگو میکنند، مطالعه و شناخت لازم و کافی از این موضوع ندارند و اغلب بر پایهی برخی پیشفرضها، مواضع و انگیزههایی که ربطی به علم تاریخ ندارد، اظهارنظر میکنند.
به گمان بنده در نخستین گام باید این فضای تند، غیرعلمی و عوامزده را تغییر داد و بر پایهی مطالعات و شناخت تاریخی آن را اصلاح کرد و آگاهی خود و دیگران را ارتقا بخشید.
تا این گام اساسی برداشته نشود، هیچ تلاش و برنامهی دیگری نتیجهبخش نخواهد بود.
تا گفتگوهای عالمانه جای بگومگوهای عوامانه را نگیرد، نه تنها دربارهی کورش که در هیچ زمینهای نخواهیم توانست گامی به پیش برداریم.
برای شروع، بنده چهار پیشنهاد دارم:
یک) دربارهی کورش دروغ نگوییم و به مطالب غیرمستند و نامعتبر استناد نکنیم. جملههایی که این روزها و این سالها به کورش نسبت داده میشود و برای همدیگر میفرستیم، اغلب سند ندارد و از کورش نیست.
دو) تاریخ را قربانی افزایش بازدید مطالب و صفحهی شخصیمان در اینترنت نکنیم. گاهی با انتشار یک متن عوامپسند یا یک دروغ بزکشده، هواداران ما افزایش مییابند اما این کار کمتر از یک نسلکشی نیست چرا که موجب گمراهی هزاران انسان میشود.
سه) تاریخ را به اهلش واگذاریم. موفقیت یک نفر در عرصهی پزشکی، مهندسی، خوانندگی، بازیگری، ورزش، سیاست یا مانند آن، دلیل قانعکنندهای برای اظهارنظر او در زمینهی تاریخ نیست. تاریخ یک علم است و اظهارنظر در تاریخ نیازمند سالها مطالعه و پژوهش است.
چهار) این کتابها میتوانند به افزایش شناخت و آگاهی تاریخی ما بهویژه دربارهی کورش کمک کنند. میتوانیم بهعنوان حداقل، تا هفتم آبان سال آینده این چند کتاب را بخوانیم:
ایران در سپیدهدم تاریخ(کامرون)
تاریخ ایران باستان(فرای)
تاریخ مردم ایران(زرینکوب)
آریاییها و مادها(خدادادیان)
کورش کبیر(وکیلی)