مطالعات و تجربهی تاریخی نشان میدهد که محدود کردن دایرهی مفاهیم بهویژه آنجا که پای اعتقادات در میان باشد، در عمل میتواند پیامدهایی خطرناک و زیانبار داشته باشد.
این روزها عدهای خود را و گروه و جریان خود را «انقلابی» نام نهادهاند. تا اینجای کار یک تحریف اساسی صورت گرفته است. مفهوم انقلابی که دایرهای وسیع دارد و بخش عمدهای از بدنهی جامعه و نخبگان و فعالان را با نگرشهای گوناگون را در بر میگیرد، به عنوانی برای توصیف یک بخش و جریان فکری و سیاسی تنزل یافته است.
این تحریف آشکار، خواسته یا ناخواسته، در نظر و عمل، پیامدهای زیانبار و غیرقابل انکاری دارد. از جمله:
یک) وقتی من بهعنوان یک هوادار به این باور رسیدهام که گروه من «انقلابی»ست، ممکن است چنین برداشت کنم که نگرشها و جریانهای دیگر غیرانقلابی یا ضدانقلابی هستند. در نتیجه به خودم اجازه میدهم برای دفاع از انقلاب و جریان انقلابی از هر وسیلهی مشروع و نامشروع و تخریب و تحریف و جعل و دروغ و تهمت استفاده کنم. بهویژه اگر به قول استاد مطهری به یک برداشت اعتقادی نادرست به نام «مباهته» باور داشته باشم.
دو) وقتی من خود و جریان خود را انقلابی میدانم، به خودم اجازه میدهم از امکانات و اموال و سرمایههای ملت و کشور و نظام در مسیر تبلیغ جریان خود و تخریب دیگران استفاده کنم. یعنی نه تنها اموال بیتالمال را به ناحق استفاده میکنم بلکه خطرناکتر از آن، توجیهی اعتقادی نیز برای آن پیدا میکنم.
سه) وقتی من خود و جریان خود را انقلابی میدانم، به خودم اجازه میدهم صدای افراد و جریانهای دیگر را که از نگاه من غیرانقلابی و ضدانقلابی هستند، خاموش کنم.
چهار) وقتی من خود و جریان خود را انقلابی میدانم، بدنهی جامعه هر انتخاب و رویکردی غیر از من داشته باشد، مردود شمرده میشود. در نتیجه به این برداشت میرسم که دایرهی انتخاب مردم را باید آنقدر محدود کرد که پیامد خواسته یا ناخواستهی آن روی کار آمدن جریان انقلابی و کنار زدن دیگران باشد.
صادقانه و برادرانه از برخی کسانی که دانسته یا دانسته مفهوم انقلاب و انقلابی را غصب و تحریف کرده و تنزل دادهاند، میخواهم که به این دو نکته توجه کنند:
الف) یک بار با دقت آثار استاد مطهری را مطالعه کنید.
ب) خاطرات و سرگذشت مسعود رجوی و گروه و هواداران او را بخوانید.