کورش هادیان
کورش هادیان
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا ساسانیان سرنگون شدند؟


یکی از مباحث مهم و کاربردی در تاریخ ایران، چرایی و چگونگی جابجایی حکومت‌هاست.

انتخاب ساسانیان از میان ده‌ها حکومت دیگر در تاریخ ایران، دلایلی چندگانه دارد:

یک) ساسانیان، آخرین حکومت دوره‌ی ایران باستان(پیش از اسلام) به‌شمار می‌رود.

دو) نخستین بار در تاریخ ایران، حکومت ساسانی یک دین را به‌عنوان دین رسمی برگزید.

سه) پس از اشکانیان، طولانی‌ترین دوره‌ی زمانی(حدود 425 سال) متعلق به ساسانیان است.

چهار) سرنگونی نهایی این حکومت در نتیجه‌ی تأثیر یک نیروی خارجی(حمله‌ی اعراب مسلمان) صورت گرفت.

در شرح زمینه‌ها و عوامل سرنگونی ساسانیان، می‌توان و باید نگاهی چندبعدی به تاریخ داشت و نقش و تأثیر علل گوناگون را در جای خود دید و دریافت.

به‌نظر می‌رسد ترکیبی از عوامل داخلی و بیرونی در سرنگونی ساسانیان دخیل بوده است. نگاهی دقیق‌تر، گویای این واقعیت است که هرچند ضربه‌ی نهایی به‌وسیله‌ی یک نیروی خارجی وارد شده اما زمینه‌ها و عوامل داخلی، نقشی پررنگ‌تر و جایگاهی مهم‌تر در سرنگونی ساسانیان داشته‌اند.

اول) در جامعه‌ی ساسانی تبعیض و فاصله‌ی طبقاتی، نهادینه شده و صدها سال تداوم داشت و تأثیر بلندمدت خود را به‌شکل دور شدن توده‌ی مردم از حکومت و سست شدن تدریجی پایه‌های قدرت و نفوذ این سلسله نشان داد. در مواردی نیز شورش‌های اجتماعی علیه این نظام طبقاتی شکل می‌گرفت. برای نمونه می‌توان به قیام مزدک و هوادارانش اشاره کرد که در زمان انوشیروان سرکوب شد.

دوم) موبدان زرتشتی در مقام متولیان دین زرتشت، پیوندی نزدیک با حکومت ساسانی داشتند. استمرار این پیوند طی قرن‌های طولانی، گونه‌ای از بی‌اعتمادی و رویگردانی را در بخش‌هایی از جامعه نسبت به دین زرتشت، موبدان و حکومت ساسانی در پی داشت. گرایش گسترده به مسیحیت در جامعه‌ی ایران ساسانی و پس از آن تمایل به اسلام، در بستر این واقعیت اجتماعی قابل فهم است.

سوم) جنگ‌های طولانی به‌ویژه با امپراتوری روم، تحمیل مالیات‌های سنگین بر جامعه، هزینه‌های سرسام‌آور دربار ساسانی و مواردی از این دست را نیز می‌توان در زمره‌ی عوامل موثر در سرنگونی ساسانیان به‌شمار آورد. برای نمونه می‌توان به جنگ ایران و روم در زمان خسروپرویز اشاره کرد که بیش از بیست سال طول کشید و در نتیجه نارضایتی حتی در درون دربار آن‌چنان گسترش یافت که خسروپرویز را برکنار و زندانی و محاکمه کردند. رویدادی که در تاریخ این سلسله نمونه نداشت.

اوضاع ساسانیان در دوره‌ی خسروپرویز بیش از پیش رو به انحطاط گذاشت و نشانه‌های سرنگونی را در خود داشت، چنان‌که دکتر زرین‌کوب به‌زیبایی نوشته است:

«کدام خواننده‌ی تاریخ هست که رویدادهای عهد فرمانروایی خسروپرویز را با نظر تأمل دنبال کند و سقوط نهایی سلطنت ساسانیان را در سال‌های بلافاصله بعد از آن یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر نیابد؟»

چهارم) اختلافات داخلی و کشتارهای گسترده در درون دربار ساسانی از جمله دیگر عوامل زوال این سلسله است. برای نمونه تورج دریایی گفته است:

«پس از کشتارهای قباد دوم، شاهنشاهی ساسانی در حال انحطاط بود و هیچ‌یک از شاهان یا ملکه‌ها قادر به کنترل کل شاهنشاهی نبودند و رقبای مختلف تاج و تخت در نواحی مختلف برای خود حکومت کرده و یا سکه ضرب می‌کرده‌اند.»

در مجموع، سرنگونی ساسانیان را می‌توان حاصل ترکیب زمینه‌ها و عوامل داخلی و حمله‌ی بیرونی دانست. پررنگ کردن نقش عامل بیرونی و فروکاستن نقش و تأثیر عوامل داخلی، خطایی است آشکار.

واقعیت آن است که ساسانیان بیش و پیش از هر چیز و هر کس، به‌دست خود سرنگون شدند. این مفهوم را دکتر محمدی ملایری در تعبیری آموزنده خلاصه کرده است:

«شیرازه‌ی دولتی کهن به‌دست حافظان و نگهبانان خودش از هم گسسته است.»

برخی منابع مفید و مرتبط:

روزگاران، دکتر زرین‌کوب

سقوط ساسانیان، دکتر تورج دریایی

ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن‌سن

تاریخ و فرهنگ ایران در دوره‌ی انتقال از ساسانی به اسلامی، دکتر محمدی ملایری


ساسانیانسرنگونیحکومتتاریخعوامل داخلی
پژوهشگر، مدرس، دکترای تاریخ ایران ، کانال من در ایتا https://eitaa.com/roozgaran
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید