آنچه در تجمع هزاران تن از کشاورزان و مردم اصفهان در بستر خشک زایندهرود به چشم آمد، نمودی آشکار از بحرانی چندلایه، عمیق و گاهی پنهان است.
حکایت آب در این سرزمین، پیشینهای دیرین و جلوههایی تلخ و شیرین دارد. نه قصهی یک روز و یک سال و صد سال است و نه محدود به یک شهر و دو شهر.
گفتگو، تنش و نگرانی برای آب داستانی هزاران ساله دارد و کمتر مردم و حکومتی در این سرزمین بودهاند که دغدغهی آب نداشته باشند.
تجمع زایندهرود هشداریست جدی به همهی ما از مدیر و مسئول و کارشناس گرفته تا کشاورز و باغدار و خانهدار و کارخانهدار و شهری و روستایی.
هشداری برای وظیفهشناسی و مسئولیتپذیری و پذیرش چند واقعیت.
نخست آنکه باور کنیم بحران آب، جدی، گسترده و همگانیست.
دوم اینکه باور کنیم در برابر این بحران فراگیر مسئولیتی داریم.
سوم آنکه بپذیریم از راه اصلاح الگوی مصرف در همهی بخشهای خانگی، کشاورزی و صنعتی، سهمی هر چند کوچک در کاهش ابعاد این بحران داشته باشیم.
بیگمان هرگاه این هشدار و این بحران را جدی نگیریم، مغلوب معجون بیمسئولیتی و بیآبی و تحریم و فقر و فریب و جنگ روانی و رسانهای و درگیری قومی و منطقهای خواهیم شد.