استارتاپ ماهیتاً ریشه در نوآوری دارد و با هدف رفع کمبودهای محصولات موجود یا ایجاد دستههای کاملاً جدیدی از کالاها و خدمات شکل میگیرد. به همین دلیل است که بسیاری از استارتاپها در صنایع مربوطه خود به عنوان «مختلکننده» شناخته میشوند.
اغلب ما ممکن است بیشتر با استارتاپهای «بیگ تک» Big Tech آشنایی داشته باشیم. این دسته از شرکتها و از جمله شناختهشدهترین آنها مثل فیسبوک ، آمازون، اپل، نتفلیکس، و گوگل در مجموع به عنوان گروه شرکتهای مشهور به سهام «فانگ» FAANGشناخته میشوند.اما کسبوکارهای کوچکتری هم هستند که بهعنوان استارتاپ در نظر گرفته میشوند.
در سطوح بالا، یک استارتاپ مانند هر شرکت دیگری کار میکند. گروهی از کارمندان با هم تعامل میکنند تا محصولی را ایجاد کنند که مشتریان آن را بخرند. با این حال، چیزی که یک استارتاپ را از سایر مشاغل متمایز میکند، روشی است که یک استارتاپ برای انجام این کار پیش میبرد.
اغلب شرکتهای معمولی، کارهایی را که قبلاً انجام شده تکرار میکنند. به این معنا که آنها از یک الگوی موجود در مورد نحوه عملکرد در تجارت استفاده میکنند.اما هدف یک استارت آپ ایجاد یک قالب کاملاً جدید است و مقیاسی را ارائه میدهد که کسبوکارهای معمولی نمیتوانند آن را بهدرستی درک کنند. این ایده دهها میلیون مشتری بالقوه را بهجای مشتریان محدود و محلی هدف میگیرد.
بنیانگذاران استارتاپها رویای ارائه آن چیزی را دارند که هنوز ایجاد نشده، اما جامعه به آن نیاز دارد. پس آیا استارتاپها قصد دارند صنایع را به چالش بکشند و جهان را تغییر دهند. اما چگونه؟
اطلاعات بیشتر را در ققنوس بخوانید