ویرگول
ورودثبت نام
ابوالفضل کوهستانی
ابوالفضل کوهستانی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

سرنوشت

مقدمه: نوشتن انشا در مورد زندگی خیلی سخت است. ما آدم ها آنقدر غرق در زندگی هستیم که چندان متوجه خود زندگی نمی شویم، مثل ماهی هایی که همیشه در آب هستند و شاید دیگر آب را حس نکنند.

بدنه: مثال ماهی ها و آب، مثال خوبی است که می‌توان با آن زندگی را بهتر توضیح داد. ماهی ها هم چندان متوجه آب نیستند تا زمانی که آبی که در آن زندگی می‌کنند خیلی گرم یا سرد شود، کثیف شود یا زمانی که از آب بیرون می‌افتند و قادر به نفس کشیدن نیستند. آن وقت متوجه می شوند که چه نعمتی داشته اند. زندگی…

اگر گاهی در شلوغی خیابان ها و تاکسی ها، در راه مدرسه، در حال تماشای تلویزیون یا شنیدن صدای خانواده و در کنارشان بودن، به زندگی و ارزش و معنای آن فکر کنیم، حتما آدم های بهتری خواهیم بود. آن وقت می‌دانیم چیزی ارزش رنجاندن خودمان و دیگران را ندارد. به همدیگر احترام می‌گذاریم و محبت می‌کنیم. می‌توانیم به اطرافیان کمک کنیم و از دیدن شادی و رضایتشان لذت ببریم. می‌توانیم غذایی که می‌خوریم را بدون عجله مزه مزه کنیم و از اینکه به دنیا آمده ایم تا خوبی ها و لذت های زیادی را تجربه کنیم خدا را شکر کنیم. هر کدام از ما که به این دنیا آمده ایم در زندگی خود مسئولیت هایی داریم. همه این وظایف و مسئولیت ها به یک چیز ختم می‌شود؛ بهتر کردن زندگی.

نتیجه: آدم ها حق دارند اگر آنقدر غرق در زندگی باشند که خود زندگی را گاهی فراموش کنند، اما خوب است هر از گاهی به این نعمت خداوند فکر کنیم و از خدا سپاسگزاری کنیم که به ما فرصت زندگی کردن داد. فرصتی که نباید آن را دست کم بگیریم و به آن بی توجه باشیم. من می‌خواهم پزشک بشوم و به بیماران کمک کنم تا زندگی سالم تر و خوب تری داشته باشند. اینگونه زندگی خودم را هم مفیدتر و بهتر می‌دانم. شما از این فرصت زیبا چه استفاده هایی خواهید کرد و چه تصمیم هایی برای زندگی‌تان دارید؟

سرنوشتتقییر سرنوشتسرنوشت سردسرنوشت گرمسرنوشت تلخ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید