سلام
طاقچه برای چالش بهمن ماه خواسته سراغ کتابی بریم که عاشقشدن را بیشتر از قبل بهمون یادآوری کنه و من کتاب «چشمهایش» رو انتخاب کردم.
«چشمهایش» نوشتهی بزرگ علوی هست که به طور کلی یه داستان عاشقانه است به همراه روایتهایی سیاسی از سالها و روزگاری که داستان داره تو اون زمان روایت میشه. من این کتاب رو با صدای آقای آرمان سلطانزاده شنیدم و قطعا یکی از دلایل علاقهام به این کتاب خوانش بینظیر ایشون هست.
بزرگ علوی رو از زمان دبیرستان میشناسیم هممون و خب قطعا آگاهیم به اینکه نویسنده بزرگ و صاحب سبکی هست. کتاب «چشمهایش» هم میشه گفت یکی از برجستهترین آثار ایشون بوده.
کتاب از زبان ناظم یه مدرسه روایت میشه که اونجا تابلوهای نقاشی استاد معروف نقاشی، استاد ماکان، به نمایش دراومده و افراد جهت بازدید میرن اونجا. بین تابلوهایی که اونجا هست، تابلویی هست که تصویر چشمهای یک زن هست، اما خب این نقاشی هم مثل بقیه نقاشیها حس داره و این بار حسی کاملا متفاوت میشه گفت ...
آقای ناظم میره دنبال اینکه صاحب اون چشمها رو پیدا کنه و دلیل خاص بودن اون نقاشی رو کشف کنه. بهتره از اینجا به بعد داستان رو خودتون بخونید (یا گوش بدید) اما خب نکاتی که من میخوام بگم میتونه کمک کنه به تصمیمتون برای خوندن یا نخوندن اثر. حس و عاطفهی خاصی که بین صاحب اون چشمها و استاد ماکان بوده یه حس عادی و دم دستی نبوده، و این تمام ماجرا نیست ... منظور اینکه صرف اینکه نسبت به یکی یه کششی وجود داشته باشه اسمش عشق نیست و همینطور فرضا که عشق و علاقه هم واقعی باشه کافی نیست و رفتار و شخصیت و منش آدمهاست که رابطه بینشون رو میسازه و این موضوع ساده و پیش پا افتادهای نیست اصلا.
من روایت این کتاب رو از عشق و علاقه بین دو تا آدم پسندیدم و چیزی بیشتر از این نمیتونم بگم. نه اینکه بگم این تعریف تمام و کمالی از عاطفه است ولی نگاه یه آدم تو اون سالهای حدود دهه 1330 برام جذابیت داشت. علاوه بر اینکه عشق فقط یه حس و عاطفه نیست و تمام ابعاد شخصیتی و اهداف و آرمانهای آدمها روی ارتباط آدمها با هم تاثیر داره و این موضوع تو این کتاب مورد توجه نویسنده بوده.
پیشنهاد میکنم یک بار با صدای آرمان سلطانزادهی عزیز بشنوید این کتاب رو:
https://taaghche.com/audiobook/18013