اتاق شماره شش کتاب کوچکی نوشته آنتوان چخوف نویسنده زبردست روس است و شگفتا که چه کتاب خوبی است. فلسفه رواقی را با واقعیت موجود در اجتماع درآمیخته است. داستان اتاق شماره 6 در یک تیمارستان روانی میگذرد. خیلی کوتاه است. این کتاب کوچک 92 صفحهای ترجمه آبتین گلکار از نشر هرمس شگفت زدهتان میکند.
یک عبارت جالب در کتاب بود که پزشک تیمارستان میگفت:« از بین همه آدمها یک آدم عاقل پیدا کردهام که آن هم دیوانه است.» به نظر من شاه بیت کتاب در همین جمله نهفته است.
نویسنده بین عقاید یک رواقی که اتفاقاً خیلی هم به اندیشههای مارکوس اورلیوس گریز میزند(پزشک) و یک رئالیست(دیوانه) چالش ایجاد میکند و ذهن را به شکل فوق العادهای درگیر میکند. در جایی از کتاب که البته نقطه عطف کتاب هم است و تقریباً چالش اصلی بر سر آن است دیالوگی صورت میگیرد بر سر اینکه آیا بین اتاق کار گرم و اتاق شماره 6 تیمارستان فرقی هست یا نه؟ و در ادامه دیالوگ بحث واکنش نشان دادن به مسائلی که انسان را رنجیده خاطر میکند پیش میآید و دیمیتریچ یا فرد دیوانه با قدرت بیانش فلسفه ذهنی پزشک را بهم میریزد. باتوجه به اینکه از فلسفه مارکوس اورلیوس رواقی خیلی در این کتاب استفاده شده، پیشنهاد میکنم که حتماً کتاب «تأملات» مارکوس اورلیوس را مطالعه کنید.
در نهایت این دیالوگها به پایانبندی شگرفی میرسد و خواننده این چالش را نه تنها در کتاب بلکه در ذهن و زندگی روزمرهاش نیز احساس میکند.
تأکید میکنم این کتاب کوچک چخوف را حتماً بخوانید. به نظر من نه تنها ادبیات روسیه در میان بسیاری از کشورهای جهان جلوه بینظیری دارد، بلکه چخوف آیینه تمام نمای این ادبیات است.
پ.ن: یک جای کتاب نویسنده عبارتی را نوشتهاست که توجه مرا جلب کرد. «کتاب خواندن مثل نت است، اما گفتگو کردن مثل آواز خواندن است.»
بیایید درباره کتابهایی که میخوانیم و درباره موضوعاتی که درباره آنها میاندیشیم، گفتگو کنیم. نتها را کنار هم بگذاریم و آواز سر بدهیم. آوازهای بلندتری بخوانیم و اندیشه و آگاهی را در فضای جهان پیرامونمان پخش کنیم. آن وقت دیگر هیچ کس نمیتواند، آواز ما را از ما بگیرد.