داستانها همیشه از یک جایی آغاز میشوند. جایی که شاید انسان خودش را در زمان گم میکند. لالۀ عاشقِ پادکست، داشت درون دنیای پادکستها میچرخید و میچرخید که آیهای نازل شد.
ای کسی که ایمان آوردهای. پادکست محتوا را دنبال کن. تا درهای بسیاری به روی تو باز شوند. ما راه رستگاری رابه تو نشان دادیم. آنچه در دل میخواستی محیا شد. بدان آنهایی که دعایشان اجابت میشود همچون تو هستند. آنها نشانهها را رخت عمل پوشاندند و در مسیر قدم برداشتند. بارها آیه را نازل کردیم بر دل آنهایی که گفتند شوق، بال پرواز ندارد و نهنگها نمینویسند. آنها در تردید تمام نقطه چینهای سراب فکرشان گیر افتاده بودند، به هر جا مینگریستند، ترس را میدیدند.
ناقوسها را به صدا در آوردیم، در شیپورها دمیدیم. تا شاید آنها از صحرای خیال بیبار خود حرکت کنند. از میان آن خیل عظیم سرگشتگان تنها تعداد اندکی به سمت دریا رهسپار شدند. آنها که پا در مسیر گذاشتند، رستگار شدند. برای کسانی که شوق را همچون زمردی درخشان در خود به امانت دارند، همین آیه کافیست.
این شد که من، یکی از همراهان پادکست مسیر محتوا و کانال تلگرام باشگاه محتوا شدم. بعد در آزمون باشگاه شرکت کردم و پذیرفته شدم. حالا به شما که این متن را تا آخر خواندید و به اینجا رسیدید، میخواهم نکتهای بگویم. شاید هزاران بار شنیده باشید. با این وجود شنیدن دوبارهاش یعنی شنیدن یک تجربه واقعی با احساسی عمیق از یک فرد دیگر.
<<به خودتان ایمان داشته باشید.>>
گاهی در زمانهای، شرایطی یا در جایی زندگی میکنید که برای استعداد شما هنوز بستری وجود ندارد. به ندای قلبتان گوش کنید حتما آیهای از خود حقیقیتان را میشنوید. همین زمزمه و نشانهها، بال شوق پرواز شما را میتوانند بگشایند. شوق باید به پرواز در آید . تو باید بالهایش را بگشایی.
توصیه آخر
کلید را بزنید و وارد دنیای جذاب #باشگاه_محتوا شوید.
ارادتمند شما
لاله، نهنگی که مینویسد.