کیگ/ ماجراجو- علاقهمند به بازاریابی، مذاکره، فروش، دویدن، خطاطی. مشاوره طراحی استراتژی دیجیتال .
معرفی سیستمی برای یادداشت برداری از مطالعات و یادگیری بیشتر

این صحنه از فیلم ماتریکس هیچ وقت از یادم نمیرود. صحنهای که نئو با اتصال یک کابل به خودش فنون مختلف را در چند دقیقه یاد میگرفت. اما حیف که چنین چیزی فعلا وجود ندارد و ما باید برای یاد گرفتن کتابهای مختلفی را مطالعه کنیم.
هر گاه صحبت از مطالعه میشود، صحبت از درک مطلب نیز هست. سوال اصلی این است که چطور ممکن است مطالب مطالعه شده را به خاطر بسپاریم؟ برای درک مطلب سیستمهای بسیاری معرفی شده است. حتی برای بخاطر سپاری مطالب در حافظه بلند مدت هم همینطور.
این روزها چون برای نوشتن نیاز به مطالعه بیشتری دارم به دنبال پیدا کردن سیستمی بودم که علاوه بر کمک به درک مطلب به نوشتن هم کمک کند. در این جستجوها به روشی برخوردم که نویسنده معروف رابرت گرین از آن استفاده میکند.
در این روش وقتی کتابی را میخوانید ممکن است به بخشهایی از کتاب برسید که به هر دلیلی آنها را مهم تشخیص میدهید و آنها را با استفاده ماژیک علامت زده و یا زیرشان را خط بکشید. علاوه بر آن ممکن است یادداشتهایی را در حاشیه کتاب بنویسید.
تا اینجای کار را همه ما انجام میدهیم اما رابرت گرین بعد از ۲ هفته از اتمام مطالعه کتاب آن را مرور میکند و آن بخشهایی را که علامت زده بر روی فیشهای تحقیق مینویسد. این فیشها تکههای کاغذ هستند که ممکن است ابعاد متفاوتی داشته باشند. رابرت گرین روی هر فیش یکی از آن مطالبی را که در کتاب به نظرش جالب میآمده مینویسد. ممکن است در این مرور دوباره برخی از نکاتی که به نظرش جالب بودند و علامت گذاری شده بودند حالا دیگر برایش ارزش نداشته باشند پس در این مرحله به نوعی مطالب مهم غربال هم میشوند. این فاصله زمانی ۲ هفتهای به او کمک میکند که کمی از مطلب خوانده شده فاصله گرفته و به نوعی در این مدت به آن فکر کند.
این سوال مطرح میشود که چرا در این عصر که همه از کتابخوانهای الکترونیک استفاده میکنند او با دست یادداشت برداری میکند. رابرت گرین معتقد است که نوشتن یادداشتها با دست به فهم بیشتر مطالب کمک میکند.
بعد از یادداشت کردن مطالب مهم روی کارتها رابرت آنها را به ترتیب موضوعی مرتب میکند. این کار به نوعی تگ زدن روی کارتها است. برای مثال اگر در مورد موضوعی در فصل دوم صحبت شده و دوباره در فصل ۸ در مورد همین موضوع صحبت شده باشد میتوانید به سادگی فیشهای مربوط به یک موضوع را کنار هم قرار دهید.
فیش نویسی و حاشیه نویسی روشی بسیار پر سابقه است. اگر به موزههایی که کتابهای دست نویس را نگهداری میکنند رفته باشید کتابهای زیادی را خواهید دید که در حاشیه آنها مطالب مختلفی نوشته شده است. به نظر میرسد این روش طی دوران مختلف به شدت موثر بوده است.
علاوه بر این روش یادداشت برداری، با تکنیک خوب دیگری هم آشنا شدم و آن نوشتن یک فهرست در اول یا آخر کتاب از نکات مهم به شکل موضوعی است. برای مثال اگر به عبارتی برخورد کردید که ممکن بود نقل قول خوبی باشد میتوانید آن را در متن کتاب علامت بزنید و در فهرست خودتان یک مدخل برای نقل قول باز کرده و شماره صفحه را در کنار آن بنویسید.
به این ترتیب فهرستی برای خودتان از تمام نکات مهم کتاب خواهید داشت که به راحتی میتوانید آنها را پیدا کنید.
به نظر من این ۲ روش میتواند به شکل خوبی در بهبود فرایند مطالعه و البته نوشتن کمک کند. اگر از این روشها یا روشهای دیگری استفاده میکنید حتما تجربیات خود را در قسمت نظرات با من به اشتراک بگذارید.
ازش استفاده خواهم کرد