همه ما یک زندگی روزمره داریم و اکثرا سعی میکنیم یک زندگی ثابت را برای خودمان دست و پا کنیم. هر روز صبح برویم سر کار و عصر سر ساعت برگردیم و همینطور به زندگی ادامه دهیم. البته در این بین حسرت زندگی دیگران را هم میخوریم که چرا فلانی ماشین فلان دارد و یا آن یکی که از من کوچکتر است فلان خانه را دارد اما دست به کار هم نمیشویم.
این اتفاق بیشتر برای این میافتد که ما حاضر نیستم از دایره راحتیهایمان بیرون بزنیم. این یعنی به داراییها و وضع موجود قناعت میکنیم و سکون را در پیش میگیریم تا زمانی که خطری ما را تهدید کند. ممکن است کار خود را از دست بدهیم و یا مشکل مالی پیدا کنیم و بعد برای رهایی از این شرایط به دنبال فرصت جدیدی میرویم. اما فرصت جدید را از کجا باید پیدا کرد؟
فرصتها و موقعیتهای جدید حاصل ساختن یک شبکه ارتباطی پویا و فعال است. در یک شبکه ارتباطی حرفهای انواعی از افراد حضور دارند. دسته اول دوستان نزدیک ما هستند که تعداد آنها به نسبت خیلی زیاد نیست. اینها افرادی هستند که ممکن است از شرایط خصوصی زندگی ما خبردار باشند و عموما از نظر فکری با ما همسو هستند. دسته دیگر افرادی هستند که تنها با آنها سلام و علیک داریم و ممکن خیلی هم آنها را نبینیم.
تحقیقات علمی نشان میدهد که دسته اول در معرفی فرصتهای جدید شغلی خیلی موفق نیستند. چون همه فرصتهایی را که آنها از آن با خبر هستند ما نیز از آنها خبر داریم. نزدیک بودن دنیای ما به هم باعث میشود که خیلی فرصتهای جدیدی از این میان بدست نیاید.
اما آن دسته دوم منبع معرفی فرصتهای جدید است. انها عموما از فرصتهایی خبر دارند که ما از آنها بیخبریم. آنها در دنیایی متفاوت از دنیای ما زندگی میکنند. جایی که احتمالا پر است از فرصتهایی که ما از آنها بیخبریم.
برای بدست آوردن فرصتهای جدید باید دنیاهای جدیدی را تجربه کنیم. باید به خودمان جرات دهیم و پا را فراتر از دایره راحتیهایمان بگذاریم.
این پست در قالب چالش ۳۰ روزه وبلاگ نویسی نوشته شده است. شما هم میتوانید در این چالش شرکت کنید. برای اطلاعات بیشتر به پست چالش ۳۰ روزه وبلاگ نویسی مراجعه کنید.