به قول معروف، مرگ شتری است که در هر خانه ای می خوابد. در دنیای حقوق، مرگ همراه خودش آثاری ایجاد می کند.
شخصی که از دنیا رفته تمام اموالش را در این دنیا باقی می گذارد و می رود. یعنی او دیگر نمی تواند مالک اموال خود باشد. به همین علت اموال فرد بعد از فوت او به ورثه اش ارث می رسد.
اما این فرآیند چگونه انجام می شود؟
ورثه ی فرد چه کسانی هستند؟
برای دریافت پاسخ سوال هایتان با من، مهشید خلیلی، همراه باشید.
در تعریف ارث می توان گفت انتقال قَهری و خود به خودی اموال فرد فوت شده، به ورثه را ارث می گویند.
منظور از انتقال قهری و خود به خودی این است که اراده ی کسی در این انتقال دخیل نیست. یعنی به محض آن که فرد فوت می کند، ارتباط او با اموالش قطع می شود و ورثه جانشین او می شوند.
شخصی که فوت کرده و اموال او به ارث می رسد، مُوَرِث نامیده می شود.
زمانی که فرد فوت می کند، اموالی از او به جا می ماند که باید در مورد آنها تعیین تکلیف شود.
منظور از ترکه همان اموالی است که از متوفی به جا مانده و به ارث می رسد. ترکه دارای دو جنبه است:
· جنبه ی مثبت: اموالی است که از متوفی به جا مانده و می تواند به وراث به ارث برسد. مانند خانه، زمین، اتومبیل، سپرده بانکی و…
· جنبه ی منفی: بدهی هایی است که متوفی دارد و پرداخت نکرده است. مطالبات اشخاص ثالث جنبه ی منفی ترکه را تشکیل می دهد.
ورثه با مجموعه ی این دو جنبه مواجه هستند.
مطابق ماده ی 869 قانون مدنی ابتدا باید حقوق و دیون زیر ادا شود. سپس اگر مالی باقی ماند، به ورثه می رسد:
هزینه های بالا به ترتیب اولویت پرداخت می شود. سپس اگر مال باقی ماند، بین ورثه ی متوفی تقسیم می شود.
در خصوص دیون متوفی هم اگر اموال به جا مانده از او کمتر از دیون باشد، وراث تکلیفی به پرداخت مبلغ مازاد بر ترکه نیستند.
مسلما نمی توان هر فردی را به عنوان وارث در نظر گرفت. پس ورثه ی متوفی چه کسانی هستند؟
مطابق قانون مدنی، افراد از دو جهت ممکن است از دیگری ارث ببرند:
1. نسب: منظور وجود رابطه ی خویشاوندی بین متوفی و شخصی است که از او ارث می برد. یعنی افرادی که بین آنها و متوفی قرابت و خویشاوندی وجود دارد.
2. سبب: منظور این است بین فرد و متوفی به سبب ازدواج پیوند و خویشاوندی ایجاد شده است.
پس افراد ممکن است به خاطر خویشاوندی نسبی یا سببی که با متوفی دارند از او ارث ببرند. البته در صورتی که مانعی برای ارث بردن آنها وجود نداشته باشد.
افرادی که به موجب نسب ارث می برند در سه طبقه به شرح زیر تقسیم می شوندک
1. طبقه اول: پدر و مادر و اولاد، اولادِ اولاد یا به بیان ساده: پدر و مادر، فرزند، نوه، نتیجه و …
2. طبقه دوم: اجداد، برادر و خواهر و اولاد آنها یا به بیان ساده: پدر بزرگ و مادر بزرگ، برادر و خواهر متوفی و خواهر زاده ها و برادر زاده ها
3. طبقه سوم: اعمام، عمات، اخوال، خالات و اولاد آنها به بیان ساده عموها، عمه ها، دایی ها و خاله های متوفی و فرزندان آنها
اما ارث بردن در این طبقات قواعدی دارد که برخی از متداول ترین آنها عبارتند از:
برای اینکه وارث از متوفی ارث ببرد، باید شرایطی داشته باشد. این شرایط عبارتند از:
شرط اول ارث بردن، زنده بودن وارث در زمان مرگ مورث است. در واقع مرده از زنده ارث نمی برد. مثلا اگر علی فرزندی به نام مریم داشته باشد، مریم در صورتی از پدر خود ارث می برد که در زمان مرگ او زنده باشد. توجه داشته باشید زنده بودن وارث در زمان مرگ مورث اهمیت دارد نه در زمان تقسیم ارث.
حال اگر دو شخص که بین آنها توارث برقرار است فوت کنند و مشخص نباشد چه کسی زودتر فوت کرده و چه کسی دیرتر، تکلیف چیست؟ مثلا اگر علی و مریم هر دو فوت کنند و معلوم نباشد علی زودتر فوت کرده یا مریم، کدام یک از دیگری ارث می برد؟
طبق قانون مدنی هیچ یک از دیگری ارث نمی برد. یعنی نه علی از دخترش ارث می برد و نه مریم از پدر ارث می برد. در این شرایط فقط در یک صورت ممکن است از هم ارث ببرند و آن اینکه هر دو در یک حادثه غرق شوند یا در یک حادثه مانند ریزش آوار (هَدم) جان خود را از دست دهند.
شرط دوم برای ارث بردن، نبود موانع ارث است. یعنی وارث باید خالی از موانع ارث باشد. حال منظور از موانع ارث چیست؟
منظور از موانع ارث، وجود مواردی است که مانع ارث بردن وارث از متوفی می شود. اگر وارث یکی از موانع ارث را داشته باشد، نمی تواند از مورث خود ارث ببرد. این موانع عبارتند از:
1. قتل: قتل عمد از موانع ارث است. بنابراین اگر وارثی به عمد مورث خود را بکشد، نمی تواند از او ارث ببرد. چه خود مستقیما او را به قتل برساند، چه با شراکت دیگری و چه معاون در جرم قتل باشد. دلیل این امر آن است که کسی به انگیزه ی دست یافتن به سهم الارث خود، مرتکب قتل نشود. توجه داشته باشید قتل غیر عمد، اعم از شبه عمد و خطای محض مانع از ارث نمی شود.
2. کفر:کافر از مسلمان ارث نمی برد. اما مسلمان از کافر ارث می برد. حال اگر کافری فوت کند و در میان ورثه ی او مسلمانی حضور داشته باشد، وراث کافر ارث نمی برند و تنها وارث مسلمان ارث خواهد برد.
3. لِعان: لعان در لغت به معنای ناسزا گفتن و نفرین کردن است. لعان زمانی محقق می شود که مردی به همسر خود نسبت زنا دهد یا بچه ای را که همسرش به دنیا آورده انکار کند. یعنی بگوید این بچه از من نیست. لعان بر ارث بری افراد از یکدیگر تاثیر دارد. بعد از وقوع لعان، ازدواج زن و مرد منحل می شود و زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند. همچنین اگر مرد به سبب لعان بچه را انکار کند، پدر از بچه و بچه از پدر ارث نمی برند. اما بچه از مادر و مادر از او ارث می برند.
4. ولد الزنا بودن: طفل ناشی از رابطه ی نامشروع، از پدر و مادر خود ارث نمی برد. پدر و مادر نیز از او ارث نمی برند.
ممکن است فرد از دنیا برود اما وارثی نداشته باشد. در این صورت چه اتفاقی برای اموال او می افتد.
ماده ی 866 قانون مدنی در این باره می گوید:
«در صورت نبودن وارث امر ترکه متوفی راجع به حاکم است.»
منظور از حاکم در این ماده دادگاه است. در واقع حاکم مسئول اداره ی اموال متوفی است نه مالک اموال او.
بنابراین:
1. کسی که وارثی ندارد می تواند نسبت به تمام اموال خود وصیت کند و وصیت او نافذ است.
2. اگر متوفی وارث نداشته باشد و ضمن وصیت نامه ای برای اداره ی اموال خود وصی مشخص کرده باشد، اداره ی اموال او با همان وصی است و دادگاه حق دخالت ندارد.
نکته ی دیگر ماده ی 335 قانون امور حِسبی است. این ماده بیان می نماید:
«اگر از تاريخ تحرير تركه تا ده سال وارث متوفی معلوم شود، تركه به او داده می شود و پس از گذشتن مدت نامبرده، باقی مانده تركه به خزانه دولت تسليم می شود و ادعاء حقي نسبت به تركه از كسي به هر عنوان كه باشد پذيرفته نيست.»
بنابراین اگر ده سال از زمان تحریر ترکه بگذرد و وارثی پیدا نشود، دولت اموال باقی مانده را تملک می کند. منظور از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است.
در سریال های ایرانی این صحنه را زیاد می بینیم که پدر یا مادر به فرزندش می گوید از ارث محرومت می کنم.
اما آیا از نظر قانونی چنین چیزی امکان دارد؟
باید بگویم که از نظر قانونی هیچ کس نمی تواند دیگری را از ارث محروم کند. حتی مورث نمی تواند سهم ورثه را کم و زیاد کند. میزان سهم ورثه مطابق آنچه قانون تعیین کرده خواهد بود.
آیا می توان سهم بعضی از ورثه را کم یا زیاد کرد؟
خیر میزان سهم ورثه را نمی توان کم و زیاد کرد. ترکه متوفی مطابق آنچه قانون گفته تقسیم می شود و به ورثه داده می شود.
بنابراین متوفی نمی تواند بگوید که به همسرم به جای یک هشتم اموال، یک چهارم ارث برسد.
البته فرد در زمان زنده بودنش از دو طریق می تواند بر روی تقسیم اموال خود اثر بگذارد:
1. در زمان حیات خود نسبت به اموال خود تصمیم گیری نماید. یکی از رایج ترین این اقدامات، صلح عمری است.
2. در خصوص اموال خود وصیت نماید. که همان طور که توضیح داده شد، این وصیت تا یک سوم اموال صحیح است. البته اگر فرد وارثی نداشته باشد، وصیت او نسبت به کل اموال و صحیح است.
در بخش قبل توضیح دادم که وصیت یکی از راه های است که به فرد امکان می دهد، بر روی تقسیم اموال خود تا حدی تاثیر بگذارد.
در صورتی که فرد وارث داشته باشد، وصیت او تنها نسبت به یک سوم اموال او صحیح است. نسبت به مقدار بیشتر، وصیت متوفی در صورتی اجرا می شود که ورثه رضایت دهند.
نکته ی مهم این که میزان یک سوم اموال در زمان فوت در نظر گرفته می شود نه در زمان وصیت کردن.
برخی تصور می کنند که نحوه ی ارث بردن از مادر یا پدر تفاوت دارد. در واقع تصور می کنند اگر مادری فوت کند، دختر و پسر او به صورت یکسان ارث می برند.
در حالی که چنین نیست.
ارث بردن از مادر تفاوتی با ارث بردن از پدر ندارد. یعنی اگر مادری فوت کند و هم فرزند پسر داشته باشد هم فرزند دختر، پسر دو برابر دختر ارث می برد.
سایر موارد هم نظیر همان چیز است که در خصوص پدر گفتم.
آیا سهم الارث فرزند مجرد، با فرزند متاهل متفاوت است؟
پاسخ منفی است. فرزند چه متاهل باشد و چه مجرد مطابق قواعد قانونی از متوفی ارث می برد.
همان گونه که در ابتدای مطلب توضیح دادم، افراد یا به خاطر رابطه ی نسبی (پیوند خونی) یا رابطه ی سببی (ازدواج) از دیگری ارث می برند.
فرزند خوانده هیچ یک از این پیوند ها را با پدر و مادر خوانده ی خود ندارد. به همین سبب هم از هیچ کدام آنها ارث نمی برد.
بنابراین شاید بهتر باشد پدر و مادری که سرپرستی کودکی را بر عهده م گرند، بخشی از اموال خود را به نفع او وصیت کنند.
برای آنکه زن از شوهر خود ارث ببرد، دو شرط زیر باید وجود داشته باشد:
1. دائمی بودن ازدواج
2. وجود رابطه ی زن و شوهر در زمان فوت شوهر
سهم الارث زن از شوهر خود در دو فرض متفاوت است:
· اگر متوفی فرزند داشته باشد، زن یک هشتم اموال او را ارث می برد.
· اگر متوفی فرزند نداشته باشد، زن یک چهارم اموال او را ارث می برد.
در واقع فرزند متوفی حاجب همسر او است و باعث می شود زن ارث کمتری ببرد.
نکته ی مهم این است که مهم نیست که این فرزند از ازدواج زن و شوهر باشد. ممکن است مرد از ازدواج دیگری صاحب فرزند شده باشد.
اگر مرد چند همسر دائمی داشته باشد، یک چهارم یا یک هشتم گفته شده، بین همسران او به صورت مساوی تقسیم می شود.
زن از عین اموال منقول و از قیمت اموال غیر منقول ارث می برد.
به این ترتیب اگر شوهر خانه یا باغی داشته باشد، زن آن خانه یا باغ را ارث نمی برد، اما از قیمت آن خانه یا باغ ارث می برد.
اما در صورتی که شوهر اموالی مانند ماشین داشته باشد، زن از آن ماشین ارث می برد.
اگر زن نازا باشد، باز هم از شوهر خود ارث می برد؟
بله. نازایی زن تاثیری بر روی سهم الارث او ندارد.
اگر زن مجددا ازدواج کند و ازدواج دوم او دائمی باشد، از همسر دوم خود ارث می برد. البته ازدواج دوم باید تا زمان فوت شوهر باقی باشد.
سهم الارث زن از شوهر دوم خود نیز همان یک چهارم یا یک هشتم است.
برای آنکه مرد از همسر خود ارث ببرد، باید دو شرط زیر وجود داشته باشد:
1. دائمی بودن ازدواج
2. وجود رابطه ی زن و شوهر در زمان فوت شوهر
سهم الارث شوهر از زن خود در دو فرض متفاوت است:
· اگر متوفی فرزند داشته باشد، شوهر یک چهارم اموال زن را ارث می برد.
· اگر متوفی فرزند نداشته باشد، شوهر یک دوم از اموال زن را به ارث می برد.
در واقع فرزند زن حاجب شوهر او است و باعث می شود شوهر ارث کمتری ببرد.
این نکته را در نظر داشته باشید که حتی اگر بچه از ازدواج دیگری باشد، با هم باعث می شود شوهر ارث کمتری ببرد.
همان طور که گفتم، اصولا برای آن که زن و شوهر از هم ارث ببرند، در زمان فوت باید ازدواج آنها پا برجا باشد.
اما در قانون مواردی پیش بینی شده است که زن و شوهر در شرایطی حتی پس از طلاق هم از هم ارث ببرند.
طبق ماده ی 944 قانون مدنی، در شرایط زیر زن پس از طلاق از شوهر ارث می برد:
1. شوهر در حال بیماری زن خود را طلاق دهد.
2. شوهر ظرف یک سال از تاریخ طلاق از همان بیمار فوت کند.
3. زن در این مدت ازدواج نکرده باشد.
در این مورد اهمیتی ندارد که طلاق بائن باشد یا رجعی.
مطابق ماده ی 80 قانون تامین اجتماعی، مستمری فرد بیمه شده در حالات زیر، به بازماندگان واجد شرایط او تعلق می گیرد:
1. در صورت فوت بیمه شده بازنشسته.
2. در صورت فوت بیمه شده از کار افتاده کلی مستمریبگیر.
3. در صورت فوت بیمه شدهای که در ده سال آخر حیات خود حداقل حق بیمه یک سال کار را در آخرین سال حیات پرداخته باشد.
4. در مواردی که بیمه شده بر اثر حادثه ناشی از کار یا بیماری های حرفهای فوت نماید.
با فوت فرد، اهلیت تمتع او پایان می یابد. یعنی او دیگر نمی تواند دارای حق یا تکلیفی باشد. به این ترتیب او دیگر نمی تواند مالک مالی باشد و ارتباط او با اموالش قطع می شود.
بنابراین اموال او به صورت قهری و خود به خود به ورثه منتقل می شود. اما این ورثه باید شناسایی شده و سهم هر کدام از آنها معلوم شود.
انحصار وراثت به این معناست که منحصر بودن ورثه در ارث بردن از متوفی و سهم الارث هر یک در دادگاه بررسی و اثبات شود.
تا زمانی که انحصار وراثت انجام نشده ورثه نمی توانند در سهم خود از اموال متوفی، دخل و تصرف انجام دهند.
برای مطالعه ی بیشتر به مطلب گواهی انحصار وراثت مراجعه نمایید.