گاهی زندگی زناشویی افراد در بن بست قرار می گیرد و کار به جایی می رسد که چاره ای جز طلاق وجود ندارد.
البته طلاق همیشه آخرین راه است. جایگاه نهاد خانواده به ما این اجازه را نمی دهد که با کوچکترین مشکلی جدایی را انتخاب کنیم.
درایران حق طلاق با مرد است. اما در مواردی زن هم می تواند برای طلاق اقدام کند.
البته فرآیند طلاق به درخواست زن معمولا طولانی و سخت است.
با مطالعه ی این مطلب تمام اطلاعات مورد نظرتان را به دست می آورید. با من، مهشید خلیلی، همراه باشید.
طلاق در لغت به معنای گشودن گره و رها کردن است. در اصطلاح طلاق عبارت است از انحلال ازدواج دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد.
همان طور که مشخص است طلاق یکی از اختیارات مرد در نظام خانواده است. مرد می تواند بدون رضایت زن، او را طلاق دهد.
نکته ی بعدی اینکه طلاق فقط در ازدواج دائم وجود دارد. پس زن و شوهری که ازدواج موقت کرده اند، نمی توانند با طلاق ازدواج خود را منحل کنند.
1- طلاق رجعی: طلاق رجعی، طلاقی است که با ارده ی مرد واقع می شود و مرد در دوران عده می تواند به زن و زندگی مشترک با او رجوع کند. عده به مدت زمانی پس از انحلال ازدواج گفته می شود که در خلال آن زن نمی تواند مجددا ازدواج کند. اگر ازدواج با طلاق منحل شود، مدت عده سه ماه خواهد بود.
در طلاق رجعی، مرد همان طور که یک طرفه همسر خود را طلاق داده، یک طرفه هم می تواند به زندگی رجوع کند. البته فقط در دوران عده چنین اختیاری دارد.
2- طلاق بائن: طلاقی است که مرد در دوران عده نمی تواند به همسر و زندگی مشترک رجوع کند. طلاق در موارد زیر بائن است:
3- طلاق خُلع: آن است که زن به خاطر کراهتی که از شوهرش دارد، مالی به شوهر می دهد تا او را برای طلاق راضی کند. مالی که زن به شوهر برای طلاق می دهد، عِوَض نام دارد. این عوض می تواند به اندازه ی مهریه زن، بیشتر یا کمتر از آن باشد. طلاق خلع نوعی طلاق بائن است و با توافق زن و شوهر انجام می شود.
4- طلاق مبارات: طلاقی است که طرفین از هم کراهت دارند. هیچ یک حاضر به ادامه ی زندگی مشترک نیست. در این صورت هم زن می تواند با دادان مالی، شوهر را راضی به طلاق کند. اما عوض نمی تواند از مهریه زن بیشتر باشد. زیرا نارضایتی از جانب دو طرف است. طلاق مبارات از نوع طلاق بائن و توافقی است.
همان طور که گفتم طلاق از حقوق مرد است. یعنی مرد هر زمان بخواهد می تواند با پرداخت حقوق مالی همسرش حتی بدون دلیل او را طلاق دهد.
اما زن در موارد مشخصی می تواند تقاضای طلاق کند. این موارد طبق قانون مدنی عبارتند از:
منظور از عُسر و حَرَج به وجود آمدن وضعیتی است که ادامه ی زندگی مشترک را برای زن با دشواری همراه کند و تحمل آن وضعیت مشکل باشد.
در صورتی که دادگاه عسر و حرج زن را احراز کند، حکم به طلاق زن صادر می کند.
تشخیص عسر و حرج بر عهده ی قاضی است. اما ماده ی 1130 قانون مدنی موارد زیر را به عنوان مثال هایی برای عسر و حرج بیان کرده است:
این اعتیاد باید به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند تا موجب عسر و حرج زن شناخته شود. همچنین اگر شوهر قول داده باشد در مدت معینی اعتیاد خود را کنار بگذارد و به تعهد خود عمل نکند یا پس از ترک اعتیاد مجددا به سراغ مواد مخدر یا مشروبات الکلی برود، زن می تواند تقاضای طلاق نماید.
اگر دادگاه در موارد دیگری غیر از آنچه گفته شد عسر و حرج زن را احراز کند، حکم طلاق صادر می نماید.
در عقدنامه 12 بند پیش بینی شده که در صورت وجود آنها به زن وکالت در طلاق داده می شود، این بند با وکالت در طلاق مطلق متفاوت است و صرفا در صورتی که زن بتواند یکی از موارد زیر را ثابت کند حق طلاق دارد:
هرگاه شوهر به مدت 6 ماه به زن نفقه ندهد یا سایر واجبات مالی زن را نپردازد و امکان الزام او به پرداخت هم وجود نداشته باشد.
سوء رفتار یا سوء معاشرت مرد به حدی که ادامه ی زندگی مشترک برای زن غیرقابل تحمل باشد.
مرد مبتلا به بیماری صعب العلاج باشد، به گونه ای که ادامه ی زندگی مشترک برای زن خطرناک باشد.
جنون مرد در مواردی که امکان فسخ ازدواج وجود ندارد.
مرد دستور دادگاه را مبنی بر عدم اشتغال به شغلی که طبق نظر دادگاه مخالف مصلحت خانواده یا زن است، اجرا نکند.
مرد با حکم قطعی دادگاه به 5 سال حبس یا بیشتر محکوم شود. یا به جزای نقدی محکوم شود، اما در اثر ناتوانی در پرداخت آن منجر به 5 سال بازداشت او شود. یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا به بازداشت شوهر به مدت 5 سال یا بیشتر منتهی شود. البته حکم مجازات باید در حل اجرا باشد.
اعتیاد مرد به انواع مواد مخدر به گونه ای که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند و ادامه ی زندگی برای زن دشوار باشد.
هر اعتیادی ملاک نیست این اعتیاد باید به اساس زندگی خلل وارد کند. مثلا اعتیادی که باعث مشاجره و دعوا شود. آرامش خانواده را مختل کند. از منظر مسایل مالی مشکل ساز شود.
مرد بدون عذر موجه زندگی خانوادگی را ترک کند. یا شش ماه متوالی بدون عذر موجه غیبت نماید. تشخیص عذر موجه با دادگاه است.
محکومیت قطعی مرد در اثر ارتکاب جرم و اجرای هرگونه مجازات که با حیثیت خانوادگی و شئونات زن مغایرت داشته باشد. تشخیص این مغایرت با دادگاه است.
اگر زن بعد از 5 سال از شوهر خود به دلیل عقیم بودن او یا عوارض جسمانی دیگر صاحب فرزند نشود.
اگر مرد مفقودالاثر شود و ظرف شش ماه از تاریخ مراجعه زن به دادگاه پیدا نشود.
مرد بدون رضایت همسر، همسر دیگری بگیرد یا به تشخیص دادگاه نتواند عدالت را بین آنها اجرا نماید.
حق طلاق با مرد است و مرد می تواند با پرداخت حقوق مالی همسر خود، او را طلاق بدهد.
شوهر می تواند برای اجرای این حق خود، به همسرش یا هر کس دیگر وکالت دهد. یعنی شوهر به همسرش وکالت دهد که هر زمان بخواهد خود را مطلقه کند.
پس در واقع به زن وکالت در طلاق اعطا می شود نه حق طلاق.
برخی مردان تصور می کنند اگر به همسرشان وکالت در طلاق بدهند دیگر خودشان نمی توانند برای طلاق اقدام کنند. در حالی که چنین نیست و با اعطای وکالت به زن، حق طلاق مرد از بین نم رود.
این وکالت در طلاق به دو صورت می تواند داده شود:
زمانی که زن و مرد در دوران عقد هستند و هنوز مراسم عروسی برگزار نکرده اند و در یک خانه زندگی نمی کنند هم زن می تواند برای طلاق اقدام کند.
البته در این صورت هم زن یا باید وکالت در طلاق داشته باشد، یا بتواند عسر و حرج خود را اثبات کند.
نکته ای که در خصوص طلاق در دوران عقد وجود دارد این است که اگر رابطه ی زناشویی بین طرفین برقرار شده باشد، تمام مهریه به زن تعلق می گیرد.
اما در صورتی که طرفین رابطه ی زناشویی برقرار نکرده باشند، به زن تنها نصف مهریه تعلق می گیرد.
برخی تصور می کنند در صورتی که زن تقاضای طلاق کند مهریه ای به او تعلق نمی گیرد. در حالی که این تصور اشتباه است.
اولا در مواردی که زن در عسر و حرج قرار دارد، دادگاه پس از احراز عسر و حرج او حکم طلاق می دهد. در این صورت زن می تواند برای دریافت مهریه خود نیز اقدام کند.
ثانیا در مواردی که زن وکالت در طلاق دارد، می تواند برای طلاق اقدام کند و چون در این موارد طلاق توافقی است، بخشی از مهریه ی خود را به عنوان عوض ببخشد.
مشکل آنجایی است که زن دلیلی برای طلاق ندارد، وکالت در طلاق هم ندارد. در این موارد زن باید شوهر را راضی به طلاق کند. برای اینکار زن می تواند همه یا بخشی از مهریه خود را ببخشد. اینکه چه میزان از مهریه بخشیده شود، بستگی به طرفین و توافقات آنان دارد.
به زنی که تقاضای طلاق می کند همچنان نفقه تعلق می گیرد. مگر اینکه زن به موجب حکم دادگاه ناشزه تشخیص داده شود.
بنابراین تقاضای طلاق حق زن بر نفقه را از بین نمی برد.
در واقع زن می تواند بهای خدماتی را که در خانه ی شوهر انجام می دهد از او بگیرد. این بها اجرت المثل نامیده می شود.
حتی در مواردی که تقاضای طلاق از سوی زن مطرح می شود هم زن حق دارد اجرت المثل کارهایی را که در خانه ی شوهر انجام داده مطالبه کند.
البته مطالبه ی اجرت المثل شرایطی دارد که توصیه می کنم در مطلب اجرت المثل ایام زوجیت مطالعه نمایید.
یکی از بندهای عقدنامه که معمولا بدون توجه به معنا امضاء می شود، شرط تنصیف دارایی است. به موجب این شرط هرگاه طلاق به درخواست مرد باشد و ناشی از سوء اخلاق و رفتار زن و تخلف او از وظایف همسری نباشد، مرد باید تا نصف اموالی را که در دوران زندگی مشترک با زن به دست آورده، به صورت بلاعوض به نام زن انتقال دهد.
پس برای تحقق این شرط همه ی شرایط زیر باید موجود باشند:
این شرط تنها نسبت به تا نصف اموالی که مرد در دوران زندگی مشترک با زن به دست آورده اجرا می شود.
پس:
حال در مواردی که زن خواهان است، نمی تواند اجرای این شرط را مطالبه کند.
برخی تصور می کنند اگر زن خواهان طلاق باشد، باید حضانت فرزندانش را به همسرش بسپارد. در حالی که این تصور هم اشتباه است.
بدون توجه به جنسیت بچه، حضانت او تا سن هفت سالگی با مادر خواهد بود. پس از هفت سالگی تا زمانی که بچه به سن بلوغ برسد، حضانت او بر عهده ی پدر قرار می گیرد. دختر در نه سالگی و پسر در 15 سالگی به بلوغ می رسد.
توجه داشته باشید ممکن است پس از 7 سالگی دادگاه با توجه به مصلحت بچه همچنان مادر را مسئول حضانت او قرار دهد.
پیشنهاد می کنم مطلب حضانت را در سایت مطالعه کنید.
این نکته را به یاد داشته باشید که ممکن است در مواردی که زن دلیلی برای طلاق ندارد یا طلاق توافقی است، در خصوص حضانت تصمیمات دیگری اتخاذ شود.
برای شروع باید به کجا مراجعه کنم؟
برای اقدام به طلاق به مدارک زیر نیاز دارید:
طلاق به درخواست زن یک دعوای غیر مالی است. بنابراین هزینه دادرسی چندانی نخواهد داشت.
ثبت دادخواست شما حدودا بین 200 تا 300 هزار تومان هزینه دارد.
ممکن است پرونده به کارشناس ارجاع شود که هزینه ی آن هم بر عهده ی شماست.
در این فرآیند هزینه های آزمایش عدم بارداری، داوری و ثبت طلاق نیز وجود دارد.
به دعوای طلاق به درخواست زن کدام دادگاه رسیدگی می کند؟
از نظر ذاتی دادگاه های خانواده صالح به رسیدگی هستند. اما دادگاه خانواده ی کدام محل؟
در صورتی که زن و شوهر در حوزه ی قضایی یک استان سکونت داشته باشند، مثلا هر دو تهران باشند، دادگاه خانواده ی محل اقامت شوهر رسیدگ می کند. چون شوهر خوانده است.
اما اگر زن و شوهر در حوزه ی قضایی دو استان مختلف، مثلا تهران و اصفهان، سکونت داشته باشند، زن می تواند دعوا را در دادگاه خانواده محل اقامت خودش مطرح کند.
در صورتی که شوهر در سامانه ی ثنا ثبت نام نکرده باشد و اخطاریه حضور در جلسه دادرسی به صورت واقعی به او ابلاغ نشود، همچنین شوهر در جلسه ی دادرسی حاضر نشود و لایحه ای هم ارسال نکند، حکمی که در خصوص طلاق صادر می شود غیابی خواهد بود.
عدم حضور مرد مانع از رسیدگی به پرونده نمی شود و قاضی بر مبنای دلایل و مدارک موجود رسیدگی خود را انجام می دهد. اما این امر می تواند رسیدگی به پرونده را طولانی کند.
عدم حضور مرد ممکن است باعث تجدید ابلاغ، تجدید جلسه دادگاه شود. دادگاه پس از بررسی موضوع شما، رای را صادر می کند. اگر رای به نفع شما صادر شود، لازم است ۴۴ روز صبر کنید تا رای شما قطعی شود و پس از آن می توانید با اخذ گواهی قطعیت طلاق را ثبت کنید. اگر رای طلاق به ضرر شما صادر شده، می توانید به این رای اعتراض نمایید.
عِده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگری اختیار کند.
عده ی طلاق برای زنی که باردار نیست، سه طهر است.
عده ای می پرسند عده ی طلاق سه طُهر است یعنی چه؟
طهر در لغت به معنای پاک شدن است. در اصطلاح حقوقی عبارت است از پاکی زن از عادت ماهانه و مدتی که بین دو عادت ماهانه قرار می گیرد.
مدت عده ی طلاق اغلب حدود سه ماه است و معمولا هم در حکم دادگاه همین سه ماه قید می شود.
اگر زنی یائسه نشده باشد اما عادت ماهانه نشود، باید سه ماه عده ی طلاق نگه دارد.
حق الوکاله ی وکیل با توجه به شرایط پرونده ی شما و نوع اقداماتی که باید انجام شود متفاوت خواهد بود. به هر جهت مسیر طلاق به درخواست زوجه سخت و طولانی است و بهتر است حتما از یک وکیل دادگستری متخصص استفاده نمایید.