ویرگول
ورودثبت نام
L.E.Na
L.E.Na
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

Hold on


سلام
انگار راسته که نوشتن و نویسندگی از درد میاد و این روزا نمی‌نویسم...
انگار راست بود که می گفتن پزشکی چیزی جز دردسر و درس نیست...
انگار راسته که آدما از هر قشر و تفکر و ذهنیتی میتونن با آرامش تو یه اتاق بخوابن درصورتی که نیم ساعت قبلش در حد مرگ اعتقادات همدیگه رو زیر سوال برده باشن....
انگاری واقعا این یک سال کتاب نخوندن و پادکست گوش ندادن و ولو بودن تو اینستا و یوتیوب و فقط فیلم و سریالهای چرت و پرت دیدن باعث شده که دیگه قلم قشنگی تو دستام نداشته باشم...


این جمله رو تو ۱۹سالگی ام نوشتم وسط کنکور و غم جمعه‌ی بعد از آزمون و تمام مزخرفات اون زمان ولی الان اگه کسی ازم بپرسه از ۲۱ سالگی چه خبر؟ داستان زیاد دارم واسه تعریف کردن.
زندگی کردن دور از خونه اون قدرا که اوایل فکر می کردم هم چیز ترسناکی نبود فقط اگه این لیست خرید های مضخرف رو نادیده بگیری.

اگه بتونم برم به ۱۹ سالگی و با اون دختر غمگینِ گریون حرف بزنم بهش میگم که هی گرل دونت ووری اوری تینگ ویل بی آلرایت.و بهش میگم که این انگلیسی تو فارسی حرف زدن به خاطر تاثیرات خانوم ر-م هست.
قبلا یه روزایی که ده روز مونده بود به کنکور واسه آینده‌ی خودم نوشتم: آهای تویی که آینده‌ی منی برام دعا کن اگه داری میخندی و خوشحالی مدیون منی، من و اشک ها و غم های الآن من.خواستم بگم هی دختری که تلاش می کنی واسه موفقیتت دعا می کنم.کی میدونه شاید دعای من تو گذشته ام تاثیر بزاره!
الآن که به ۲ سال گذشته فکر می کنم نمی دونم با چه صبر و تحملی دووم آوردم،حتی نمی دونم همین امروز رو چه جوری تونستم تحمل کنم ولی شد ولی شدنیه.






۱۹ سالگیکنکور21 سالگی
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮑﻦ ! ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﺁﺩﻣﯿﺖ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﺪ ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید