ویرگول
ورودثبت نام
leylabeglou
leylabeglou
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

گوشیِ همراه کوچک من، دانشگاهِ بزرگ من

هیچوقت فکر نمیکردم شنبه 3اسفند 1398 آخرین جلسه حضوری من تو دانشگاه باشه...


دیگه نمیشد تو کلاسها حضور داشت، همکلاسی هارو دید و به استادها و کتابخونه دانشگاه دسترسی داشت و این خودش آغاز کلی دلتنگی و کلی چالش بود که خب حالا بعد این چجوری باید درس خوند...


ولی خب پاندمی شروع یک سبک جدید زندگی برای من بود...


خیلی زود با تونستم با گوشی همراهم تو کلاسهای آنلاین شرکت کنم و بدون محدودیت زمانی به استادهام دسترسی داشته باشم( دیگه قرار نبود پشت در اتاق اساتید زیر پام علف سبز شه ?)


بهتر از همه این بود که یکسری دوره های تخصصی که فقط تو تهران بصورت حضوری برگزار میشد هم مجازی شدن و محدودیت جغرافیایی برای شرکت تو این دوره ها هم رفع شد و تونستم تو دوره های دلخواهم شرکت کنم. ?


حتی تونستم تو سمینارهای علمی که خارج از کشور یا شهرای دور برگزار میشه هم شرکت کنم...


از هر چه بگذریم سخن "کتاب های درسی" خوشتر است. از اونجایی که دانشجوی ارشد رشته محیط زیست هستم خیلی وقته از اپلیکیشن های کتابخوانی، استفاده میکنم.( کاغذ کمتر، درخت بیشتر، حفظ جنگل ها و تغییرات اقلیمی کمتر)


اما خب قبلاً فقط کتابهای عمومی در دسترس بودند و کتابهای دانشگاهی رو حتما باید میخریدی تازه اگه خیلی خوش شانس بودی و چاپ جدیدش، تو بازار بود...


اما این شرایط باعث شد خیلی از کتاب‌های درسی هم بشه الکترونیکی تهیه کرد.


و حالا گوشی همراه من تبدیل به یک دانشگاه بزرگ توی دستایِ من که مرزهای زمان و مکان رو در نوردیده!


اگرچه هنوزم دلم برای شرایط قبل از پاندمی تنگ میشه ولی خب این وضعیت فرصتی بود تا با امکانات وسیع تکنولوژی های روز دنیا آشنا بشم و برای دستیابی به خواسته هام ازشون استفاده کنم.

روایتگرباشچالشهای دانشجوییکلاسهای آنلاینآرزوهای نزدیکدانشگاه در دست من
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید