این متن رو بخونید و نظرتونو بگید راجبش..❤
همیشه گفته اند منتظر باشید،پسرها سمتتان بیایند
اما نگفتند تکلیف دخترهایی که،عاشق میشوند چه میشود...؟
تکلیف خودشان و بیقراری های مداومشان...
سخت است،ببینی و گرمای تن ات را حس کنی با طپش قلب ات!
اما سمتش نری...زبان نگشایی و نگویی...!
اما بنظرم،انها که جسواً میروند
و داد میزنند دوست داشتنشان را...
میروند زل میزنند،غرورشان را چندساعتی کنار میگذارند و این دوست داشتن را در گوش های شهر،میخوانند...
من،
دیده ام یک نفر خیلی دیر گفت
و متهم شد به نگفتن...
و زمان دیگر نمیتوانست کاری بکند...
جز انکه بپذیرد دیرها سهم دیگری میشوند...
دیده ام،
از ترس آبرویشان،سکوت میکنند و لای زخم های دلشان،استخوان فرو میکنند...
دیده ام،
در رویاهاشان،به همه چی رسیده اند،اما در واقعیت منتظر معجزه اند...
دیده ام،
پس زده شده اند...اما خوشحال از اینک
حسرت نگفته هایشان را نمیخورند...
دیده ام،
پذیرفته شده اند...
تساوی حقوق زن و مرد،عشق را دو طرفه کرده است...
دیده ام،
خیلی از دختر ها،بیشتر از رابطه ای که رها بشوند،از نگفتن ها و از انکه منتظر باید بمانند اسیر حس دوگانگی هستند...
اگر،دختری روزی دوستتان داشت
عاشقش باشید
دختر که عاشق بشود،
یا تنهاست...
یا شاعر...
یا مو کوتاه...