معمولا توی همهی جشن تولدا یه نفر هست که دوست داره کادوش دیرتر از همه باز بشه. معمولا اون یه نفر از همه پولدارتره و مطمئنه که کادوش رو دست همهی کادوهاس و میخواد سورپرایز آخریه باشه!
معمولا یه نفر هست که غافلگیر میشه چون فکر نمیکرده کسی چیزی بیاره و دقیقهی نود میپره سر خیابون و از عابر بانک چهار تا اسکناس میگیره و میگه «سلیقهتو نمیدونستم، گفتم پول بدم خودت به سلیقهی خودت بگیری»
معمولا توی کادوها کادویی هست که زیر لب فحش میدی به سلیقهی آورندش و اتفاقا سعی میکنی بیشتر از همه هم قربون صدقهی همون بری!
معمولا یه آدم بی مزهی خود نمک پندار هست که قبل از تو شمع رو فوت میکنه و بعد ازینکه اسکار بهترین کمدین رو گرفت! خودش دوباره روشنش میکنه تا این بار دیگه خودت فوت کنی!
البته اگه بار اول بهش خندیده باشن، ممکنه بار دوّمم دوباره خودش فوت کنه!
معمولا این همونه که وسط رقص، بادکنک میترکونه پشت سرت!
آها...معمولا یکیام هست که از اول تا آخر حواسش هست با کیا میرقصی!
معمولا فردا بعدازظهرش که داری تنهایی عکسارو نگاه میکنی، بینشون یه دونه عکس هست که توش حواست به دوربین نیست
و با یه لبخند کمحال زُل زدی به عددِ روی کیک...
عددی که داره بی صدا روی کیک خامهای آب میشه