وقتی صحبت از مطالعه و تشویق به خواندن و یا آمار پایین مطالعه در کشور به میان می آید، بدون شک اولین چیزی که اغلب به ذهن هر گوینده و شنوندهای خطور می کند، خواندن متون چاپی از قبیل کتاب و مقالات و به ندرت شکل دیجیتالی آنها است. تعریف های جهانی از سرانه مطالعه در کشورهای مختلف نیز کم و بیش بر پایه این درک از مطالعه بنا شده است.
رایج ترین تعریف از سرانه مطالعه میانگین مدت زمان مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است که برای به دست آوردن آن ابتدا میزان مطالعه همه افراد یک جامعه را با هم جمع کرده و سپس حاصل را بر تعداد افراد آن جامعه و تعداد روزهای در نظر گرفته شده تقسیم میکنند. منظور از مطالعه هم بیشتر خواندن کتاب، نشریات و بعضا صفحات وب و پست الکترونیکی است.
با این حال به نظر میرسد اگر بخواهیم تنها از این منظر به مطالعه نگاه کنیم علاوه بر اینکه درک درستی از آمار واقعی مطالعه نخواهیم داشت، بلکه چشم خود را هم بر پیشرفتها و تغییرات بزرگی که هم در شکل اطلاعات و هم عادات مطالعه و کسب اطلاعات صورت گرفته است خواهیم بست.
مطالعه در لغت به معنای نگاه کردن به چیزی برای اطلاع یافتن از آن (فرهنگ فارسی معین)، نگریستن به هر چیز برای واقف شدن به آن و تامل و تفکر و اندیشه (لغتنامه دهخدا) است. بر اساس این تعریف میتوان مشاهده یک فیلم مستند یا شرکت در یک همایش علمی را نیز مطالعه محسوب کرد؛ با این حال همان طور که ذکر شد، در تعریفهای متداولی که از مطالعه می شود تاکید بیشتر برخواندن کتاب و متون چاپی است.
اگرچه تا گذشته نه چندان دور میتوانستیم چنین تعریفی از مطالعه ارائه بدهیم، اما پر واضح است که در عصر حاضر دیگر نمیتوان مطالعه را تنها به خواندن کتاب چاپی و حتی نسخه دیجیتالی آن محدود کرد. گوش دادن به پادکستی صوتی، یا دیدن یک ویدیوی علمی هم میتواند و باید جزو مطالعه محسوب گردد. امروزه به خصوص نسل جوان بیشتر مایل به یادگیری مفاهیم و مسائل در قالب منابع دیداری و شنیداری هستند تا به شکل چاپی آن؛ و دلیل آن هم واضح است: دریافت اطلاعات از طریق منابع دیداری و شنیداری سریع تر است و نیاز به تلاش کمتری دارد. همچنین این نسل ساعات زیادی از روز را در شبکههای اجتماعی میگذراند و از این طریق اطلاعات بسیار زیادی در قالب متن، عکس و ویدیو دریافت میکند که اندازه آن چندین برابر کل اطلاعاتی است که یک شهروند معمولی 200 سال پیش در طول عمرش و از مجموع کتابهایی که خوانده بود دریافت میکرد. با این وجود هنوز تمایل چندانی برای لحاظ کردن این زمان صرف شده در سرانه مطالعه وجود ندارد و اغلب نگاهی منفی نیز به این قضیه میشود، تا جایی که عده ای از آن با عناوینی چون فاجعه، از بین رفتن فرهنگ مطالعه و غیره یاد میکنند.
اما به نظر اینجانب این تغییر در عادات یک عیب و یا به قول برخیها فاجعه محسوب نمیشود؛ بلکه تنها نتیجه طبیعی تغییر در فناوری اطلاعات و همچنین تاثیر این فناوریها بر عادات اجتماعی و فرهنگی هست. همان طور که اختراع صنعت چاپ عادات مطالعه و کسب اطلاعات مردم را تغییر داد، به طوری که مردمی که به کتابهای چاپی دسترسی داشتند دیگر تمایل چندانی به نسخه برداری دستی و استفاده از کتابهای دست نویس نداشتند؛ دنیای دیجیتال نیز تغییر مشابهی ایجاد کرده است. حال در چنین شرایطی سرزنش کردن نسل جدید به خاطر کاهش تمایل آنها به مطالعه کتابهای چاپی به همان اندازه ای بی معناست که بخواهیم مثلا افرادی را که کتاب چاپی مطالعه میکنند را به دلیل عدم رغبت به مطالعه کتابهای دست نویس یا کتابهای نوشته شده بر روی چرم، پارشمن و یا پاییروس سرزنش کنیم.
نتیجه اینکه نیاز به بازنگری و تجدید نظر در تعریف مطالعه و سرانه مطالعه به طوری که واقعیت های دنیای امروز را هم در برگیرد به شدت احساس میشود. این بازنگری باید همراه با پاسخگویی به سوالاتی مثل کتاب چیست؟ آیا میتوان پادکستها را هم کتاب محسوب کرد؟ آیا دیدن یک فایل تصویری نیز مطالعه محسوب میشود؟ و سوالات دیگری از این قبیل شود.
برای مطالعه مطالب بیشتر در مورد کتاب و اطلاعات می توانید از سایت ما نیز بازدید کنید: