مبارزه یا نافرمانی مدنی, به معنای سرپیچی از قوانین, درخواستها و دستورات ناعادلانهی حکومتی است. در این نوشته قصد دارم تا مفاهیم پایهی مبارزهی مدنیرا بیان کنم. در مطالب بعدی هم نمونههای موفقیتآمیز مبارزات مدنی را در سرتاسر جهان با هم بررسی و تحلیل خواهیم کرد.
هدف مبارزهی مدنی این است که بهصورت خشونتپرهیز از قوانین ناعادلانه و غیر اخلاقی سرپیچی شود. هدف این است که این سرپیچیها باعث از بین رفتن امکان اعمال آنها شود و در بلند مدت قوانین و قانونگذاران عادلرا بر جامعه حاکم کند.
در واقع مبارزهی مدنی ابزارهای سرکوب, ارعاب و توسعهی ناعدالتیرا از بین میبرد.
خیلی از افراد با مبارزات مدنی به خاطر عنصر قانونشکنی, به عنوان پایهی عملی آن, مخالف اند. آنها عموما این کاررا موجب ایجاد هرج و مرج میدانند. برخی هم خود عمل شکستن قانونرا امری غیر اخلاقی طلقی میکنند.
پاسخ اما واضح است. قانونشکنی در مبارزهی مدنی موجب هرج و مرج نیست. این قوانین ناعادلانه هستند که هرج و مرج را به وجود میآورند.
قوانین بد زندگی بخشی از یک جامعه یا تمام افراد آنرا تحت تأثیر قرار میدهند, موجب کشته شدن افراد میشوند و زندگیهای آنهارا تباه میکنند.
ما با انجام هر عملی, آن عملرا برای تمامی انسانها در آن شرایط اخلاقی و درست اعلام میکنیم(با فرض عمل صادقانه). پس زمانی که به انجام قانونی ناعادلانه تن در میدهیم, آن قانونرا برای انسانیت تجویز میکنیم.
تمام اینها به این معنی است که زمانی که شما قانونی ناعادلانه را اجرا میکنید, آنرا تأیید کردهاید و از آن زمان به بعد اخلاقاً شریک جرم قانونگذاران آن خواهید بود.
شکستن قوانین بد, احترام به نفس قانونگذاری است.
هر انسانی که قانونیرا که وجدانش غیر اخلاقی میداند میشکند و پذیرای مجازات آن میشود, تا با در زندان ماندن وجدان جامعهرا در مورد ناعادلانه بودن آن بیدار کند, در لحظهای قرار دارد که بیانکنندهی احترام والا به قانون است.(مارتین لوتر کینگ)
مبارزهی مدنی خشونتپرهیز است. یعنی به کار بردن خشونترا در تغییرات اجتماعی رد میکند. به همین دلیل در نقطهی مقابل مبارزات مسلحانه, ترور و دیگر فعالیتهای خشونتآمیز قرار میگیرد.
در مورد خشونتپرهیزی دو برداشت غلط وجود دارد:
خشونتپرهیزی به هیچعنوان روشی منفعلانه نیست. مبارزات مدنی زمان, انرژی و خلاقیت زیادی میطلبند و همواره با خطرات جانی و مالی بسیار زیادی برای مبارزان همراه هستند.
همواره مبارزان مدنی با سالها زندان, شکنجه و تبعید روبهرو بودند و خیلی از آنها پیش از رسیدن به پیروزی کشته شده اند.
عافیتطلب خواندن مبارزان مدنی, تنها نشاندهندهی ناآگاهی گوینده و اسیر بودن او در چنگ قهرمانهای عموما داستانی است.
از طرف دیگر مبارزهی خشونتپرهیز به معنای بیعملی در مقابل خشونتطلبان نیست. یعنی قرار نیست مبارزان خشونتپرهیز در مقابل نیروی نظامیای که قصد کشتنشانرا دارد هیچ کاری نکنند.
مسئله این است که تا زمان ممکن نباید دست به خشونت زد و خشونترا نباید از حد دفاع از خود فراتر برد.
مبارزات مدنی پیشینهای به وسعت تاریخ دارند و به پیروزیهای بزرگی تا به امروز رسیدهاند. در مطالب بعدی مبارزات مدنی مختلفرا با هم بررسی میکنیم و سعی میکنیم که دلیل موفقیت یا شکستشان را بفهمیم.