شعارهای زیبا در مورد اصلاحات گام به گام, سلفیهای سلبریتیها, تَکرار و تَکرار کلمهی امید و هزاران چیز دیگر را همه به خاطر داریم. هنوز از انتخابات اخیر زمان زیادی نگذشته است.
انتخاباتی که پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان, عملاً اکثریترا در تمامی بخشهای اصلی کشور که اعضایشان با انتخابات مشخص میشوند به اصلاحطلبان سپرد.
در انتخابات مجلس, اصلاحطلبان و اعتدالیون در مجموع بیش از 44 درصد مجلسرا دراختیار گرفتند. در انتخابات مجلس خبرگان هم لیستهای اصلاحطلبان بیش از 60 درصد آرا را کسب کرد.
یعنی یکی از بهانههای اصلی اطلاحطلبان از آنها گرفته شد و تقریباً در تمامی قوا به جز قوهی قضایی اکثریترا کسب کردند(باتوجّه به نرخ قابل توجّه نامزدهای مستقل, در مجلس میان گرایشهای سیاسی مختلف اصلاحات اکثریترا دارد).
قبل از اینکه به صحبت در مورد ایدهی اصلاحطلبی بپردازیم, بهتر است نگاهی به تاریخچهی اصلاحات بکنیم:
میرحسین موسوی از سال 1360 تا 1368 نخستوزیر جمهوری اسلامی بود. یعنی 8 سال بالاترین مقام اجرایی کشور محسوب میشد. همچنین از سال 63 تا 1390 عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
میرحسین در زمان نخستوزیری دستور زیر را برای حجاب زنان و مردان کارمند صادر کرد:«
الف ـ مانتو و شلوار مدل ساده، گشاد و بلند از پارچه ضخیم و از یکرنگ.
ب ـ مانتو شلوار مورد استفاده از رنگهای سنگین انتخاب گردد. رنگهای سرمه ای، قهوه ای، طوسی، و مشکی ارجح است.
ج ـ از مقنعه جلوبسته و مدل ساده و یکرنگ و بدون هرگونه تزیین، در رنگهای که جلب توجه نکند و تقلیدی از فرهنگ غرب نباشد استفاده شود.
دـ کفش از مدل ساده با پاشنه معمولی مناسب جهت محل کار با رنگهای مناسب.
ه- جوراب به رنگهای سنگین.
وـ عدم استفاده از زیورآلاتی که در شأن خانمهای کارمند نیست و نیز عدم استفاده از هرگونه لوازم آرایش.
پوشش برادران کارمند نیز ساده و معمولی و آستین بلند و آزاد باشد، بهطوری که تقلید از فرهنگ غرب نبوده و در شأن آقایان کارمند باشد.»
اعدامهای دههی شصت و تمامی اتفاقات ناگوار دیگری که در آن زمان افتاد, همگی در دوران نخستوزیری میرحسین موسوی بود.
هاشمی از سال 68 تا 76 رئیس جمهور ایران بود. او ریاست 3 دورهی مجلس شورای اسلامیرا برعهده داشت. او در جلساتی که منجر به رهبری سید علی خامنهای شد, ریاست خبرگانرا برعهده داشت.
او پس از اشغال سفارت آمریکا در ایران, این کار را «یکی از بزرگترین اقدامات سازنده در تاریخ کشور » نامید. بخشی از قتلهای زنجیرهای دگراندیشان در زمان او انجام شد و پس از ترور میکونوس, همراه با علی اکبر ولایتی, علی فلاحیان و سید علی خامنهای توسّط دادگاه آلمان محکوم به دست داشتن در ترورها شد.
او در تیرماه سال 1359 در مورد حجاب گفت:
«این پوشش باید اسلامی باشد و من در این مورد خیلی جدی هستم و باید انصاف داد وقتی دولت اسلامی است و رهبر آن اسلامی است مردم هم باید در ادارات ضوابط اسلامی را رعایت کنند و ما در مورد حجاب هیچ تردیدی نداریم که واجب است. زن ها باید روسری داشته باشند به اندازهای که موهایشان را بپوشاند، لباس آستین بلند بپوشند، جوراب کلف یا شلوار پایشان کنند و فقط دستها آن هم از مچ به پائین و صورت اینها اشکالی ندارد دیده شود و لباس هم باید زیاد رنگارنگ و زننده و تنگ نباشد ، لباس ساده ، این مقدار از پوشش کافی است.( روزنامه اطلاعات، ۲۳ تیر ۱۳۵۹. صفحهی ۲ ) »
اگر سنتان برسد, مطمئناً بهخاطر دارید که بخش بزرگی از رأی احمدینژاد در دورهی اوّل ریاست جهوریاش ناشی از ترس مردم از بازگشت رفسنجانی بود.
سید محمد خاتمی از سال 1376 تا 1384 رئیس جمهور ایران بود. پیش از آن هم از سال 61 تا 70 وزیر ارشاد بود که میتوانید به گفتههای هنرمندان و نویسندگان آن دوره در مورد میزان سانسور و جو امنیتی مراجعه کنید.
در دوران ریاست جمهوری او بخش اعظم قتلهای زنجیرهای رخ داد که در پی آن سرکوب مطبوعات شروع شد و دیگر چیزی به نام مطبوعات آزاد در ایران باقی نماند.
لازم به ذکر است که موفقیت او مرهون حضور ناطق نوری و دیوسازی از او بود. ناطقی که اکنون یکی از بزرگان جریان اصلاحات محسوب میشود.
حسن روحانی از سال 1392 تا امروز رئیس جمهور ایران است. او در کارنامهی خود نمایندگی سه دورهی مجلس, عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام, مشاور رئیس جمهور در امنیت ملی و دبیری شورای عالی امنیت ملی را دارد.
او با وعدهی گشایش اقتصادی, باز شدن فضای اجتماعی و دورشدن سایهی جنگ رئیس جمهور شد. وعدههایی که همگی شکست خوردند.
حسن روحانی آغازکنندهی حجاب اجباری بود. خودش در خاطراتش میگوید:
طرح اجباری شدن حجاب در ادارت مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بیحجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سهگانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمیگوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور دادهایم از فردا هیچ زن بیحجابی را به پایگاه راه ندهند.
جواب مشخص است, چون اصلاً برای اصلاحات نیامده است. اصلاحطلبان دقیقاً به همان مبانیای اعتقاد دارند که اصولگرایان به آنها معتقد اند. امّا برخلاف آنها تلاش میکنند تا با دروغ و ثابتنگهداشتن شرایط بد, خودشانرا طرف مردم نشان دهند و با پنهان شدن پشت مغالطهی «انتخاب بین بد و بدتر», رأی مردمرا بهدست بیاورند. با اینکه همواره تمامی آن چیزهای بدتری که مردمرا با آنها میترساندندرا عملی میکنند.
اصلاحات 31 سال از 40 سال تاریخ انقلاب در قدرت بوده است و در تمامی این 31 سال وضعیترا بدتر از قبل کرده است.
آنها هر بار با هدفقراردادن نسل جوانی که گذشتهرا به خوبی به یاد ندارد, روی موج نارضایتیای که در حقیقت خودشان ایجاد کردهاند سوار میشوند و قدرتشانرا تثبیت میکنند. با افتخار به حمله به سفارت آمریکا, فرزندانشانرا به آنجا میفرستند و با ابراز مخالفت نسبت به رانت, نزدیکانشانرا با رانت به ثروت میرسانند.
به نطر میرسد که دیگر مردم هم به این نتیجه رسیدهاند که هیچ تفاوت ماهویای بین اصلاحطلبان و اصولگرایان وجود ندارد و هیچکدام از این دو گروه نمیتوانند ایرانرا از فروپاشی نجات دهند.
اصلاحات همیشه تدریجی بوده است, امّا وقتی هرچقدر زمان بیشتر پیش میرود اوضاع بدتر میشود, یعنی اصلاحی انجام نمیشود.
نظر شما چیست؟ آیا فکر میکنید که دیگر مردم متوجّه دروغگویی اصلاحطلبان شدهاند و امید واهی تغییر از طریق اصلاحات از بین رفته است؟ نظرتانرا در بخش نظرات پایین صفحه با من و دیگر خوانندگان درمیان بگذارید.
پ.ن: امیدوارم خوانندگان این متن تا اینجا متوجّه شده باشند که دشمنی با اصلاحطلبان, به معنی دوستی با اصولگرایان نیست.