اگر شما مسافری از یک کهکشان دوردست بودید و داستانهای ادبی معاصر را میخواندید، فکر میکردید آدمیزاد چیزی به اسم شغل ندارد و کسی نمیتوانست بهتان خرده بگیرد. شاید در این داستانها، لابهلای ماجراجوییها، عشقها و طلاقها، میان تاملات اخلاقی و فراز و نشیبهای پدر و مادری، اشارهای جزئی هم به 《اداره》شده باشد ولی رمانهای معاصر کمتر سراغ آن هفتهای چهل ساعت و خردهای میروند که ما وقف خالی نماندن آشپزخانهمان و بیلباس نماندن بچههایمان میکنیم.
+ از روایت حسرت اداره/ گری اشتین گارت
کتاب اتاق کار که توسط نشر اطراف منتشر شده است، اثری است حاصل مجموعه روایتهایی از افراد مختلف که درباره محیط کاری صحبت میکنند. چیزی شاید این روزها آنقدر دربارهش دقیق و جزئی نگر نباشیم.
این یازده روایت به قلم کیوان سررشته ترجمه شده و جان میدهد برای اینکه خطبهخطش را بخوانید و لذت ببرید.
چرا این کتاب حس خوبی به خوانندهش منتقل میکند؟ چیزهایی را بیان کرده که ما روزمره با آن درگیریم، از اتاق کار گرفته و همه جزئیاتش تا همکارانمان و...
اگر شما هم میخواهید دید تازهای نسبت به محیط اطراف خودتان پیدا کنید و شاید حتی دنبال بهانهای برای نوشتن از اتاق کارتان هستید، این 11 روایت را از دست ندهید.
|ولی تو بمان، ای گیره کاغذ
تو بمان، ای کش لاستیکی
ای هماره حافظان نظم، منطق و ادراک|
+ از روایت اداره پدرم / بیلی کالینز