ویرگول
ورودثبت نام
LifeLover
LifeLover
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

درس هایی که شطرنج به من داد

شطرنج یه ورزش ذهنی استراتژیک و تمرکزیه که دو طرف بدون دخالت هیچ شانسی، به مقابله باهم میپردازن.هدف از این بازی مات کردن حریفِ به طوری که مهره شاه هیچگونه توانایی جهت فرار از کیش فرد نداشته باشه که اصطلاحا کیش و مات گفته میشه.

اما آیا این کل شطرنجه؟!

اینکه دو نفر مقابل هم بشینن و فیل و اسب همدیگرو بزننو در آخر یکی، اون یکی رو مات کنه و تموم شه بره؟!نه!

شطرنج نسخه کوچیک شده زندگیه و هرچی بیشتر بهش فکر کنیم، متوجه تفاوت های ملموسش با زندگی خواهیم شد...

مثلا اونجا که بنجامین فرانکلین میگه:

شطرنج مشابه زندگی است، تک تک تصمیماتی که در طول بازی میگیرید در اینکه آخر بازی به عنوان برنده یا بازنده شناخته شوید موثر است.

بنجامین فرانکلین
بنجامین فرانکلین

در ادامه، درس هایی که تا الان از شطرنج یاد گرفتم و علاقه مندم باهاتون به اشتراک بزارم رو میخونیم:

7)هرکسی تو زندگیش شکست میخوره

پادشاهِ خونین،نماد شکست در شطرنج
پادشاهِ خونین،نماد شکست در شطرنج

اولین درسی که شطرنج خیلی یهویی به من داد همین بود...

بله ممکنه هرکسی در زندگیش تو زمینه های تحصیلی، عاطفی، شغلی و روابط شخصی شکست رو تجربه کنه.

مثلا اونجا که جی کی رولینگ میگه:

افرادی که فکر‌ میکنند با ماندن در منطقه امن خودشان و تجربه نکردن شکست موق اند، شکست خورده های اصلی اند.

جی کی رولینگ
جی کی رولینگ

اولین باری که شطرنج بازی کردمو هیچوقت یادم نمیره، بابام یجوری نابودم کرد که به زور جلوی بغضمو گرفته بودم.اولین بازیم که اولین باختمم بود یجوری تو ذهنم حک شد که تا الانشم توی هر زمینه ای که وارد میشم، انتظار ندارم یه سوپر هیرو باشم...نه!

یاد گرفتم شکست یه امر طبیعیه و هیچ اشکالی نداره تا زمانی که از توی دلش، درسی که میخواسته بهت بده رو در بیاری...

اون شکست تا زمانی اشکال داشت که هنوزم که هنوزه، تو کتم نرفته باشه ممکنه تو هرچیزی، چه چیزای جدید و چه چیزایی که توشون تجربه دارم، شکست بخورم!

اینکه برای چیزای بزرگ بجنگم و چندین بار(اونم نه یک بار!)موفق نشم رو به اینکه برای هیچی نجنگم ترجیح میدم.یادمه یجا نوشته بود:

اونجا که فکر کردی شکست سخته، منتظر بمون تا ببینی حسرت با آدم چیکار میکنه.

6)هیچ کسیو دست کم نگیر

سربازی که وزیر خواهد شد
سربازی که وزیر خواهد شد

حتما نباید توی زندگیتون ینفر رو دست کم بگیرید و بعد از اینکه با یه ضربه از پا در آوردتون به این نتیجه برسید...نه!

کافیه شطرنج بازی کرده باشید و دقیقا همون زمانی که میدونید آخرِ کارِ حریفتونه، با یه حرکت کل ورق برگرده و وقتی به خودت اومدی ببینی حریف دستشو به نشونه مات دراز کرده و وقتی باهاش دست میدی، به فکر اون لحظه ای میوفتی که با دست کم گرفتنش کار به اینجا کشید...

مثلا اونجا که شکسپیر میگه:

قسمتِ مورد علاقه من از شطرنج، این است که همیشه باید مراقب حریفم باشم.

شکسپیر
شکسپیر

میشه یجور دیگه ایم تفسیر کرد که هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست!

البته...

باید بگم خودت رو هم دست کم نگیر.

خیلی وقتا شده وسط بازی این حس بهم القا شده که هیچ شانسی در برابر این حریف ندارم و یهو دیدم کاری کردم که طرف از بازی رفت بیرون!

اینکه من خودم رو نباختم و حریفم فکر کرد هیچ شانسی برای برد ندارم ترکیب شدنو اتفاقی افتاد که طرف ترجیح داد از بازی بیرون بره تا اینکه ادامه بده.

بله درس هایی که آدم از شطرنج میگیره میتونه خیلی مفید تر بعضی از درس هایی باشه که دوازده سال میخونه...

5)یک بعدی بودن کافی نیست

شاهی که بعد از شکست، از نحوه جنگیدنش پشیمونه
شاهی که بعد از شکست، از نحوه جنگیدنش پشیمونه


شما نمیتونی توی شطرنج فقط و فقط حمله کنی چون یهو به خودت میای و میبینی نه تنها حمله هات بعد از این همه فرصت کاری از پیش نبرده، بلکه الان مجبوری همون حمله هارو بفرستی جلوی حمله های حریف تا فقط کیش و ماتت نکنه!و در نهایتم در بهترین حالت وقتی به خودت میای که میبینی اونقدر مهره هات خوردن که دیگه توانایی حمله هم نداری...تازه اگر کلا مات نشی!

از اون طرف صد درصد دفاع کار نمیکنه. وقتی فقط بچسبی به دفاع، بلاخره یجا میبینی اگر از این طرف دفاع کنی، از طرف دیگه حتما ضربه میخوری و اینو همه کسایی که شطرنج بازی کردن عمیقا درک میکنن...

تو زندگی، تک بعدی بودن به کارت نمیاد...نه!

باید یاد بگیری همونطور که جلوی حریفتو میگیری، همونطوریم شرایط خودتو بهش تحمیل کنی.باید یاد بگیری همونقدر که داری دفاع میکنی، با یکم خلاقیت همون دفاع رو به سمت حمله ببری و همون درسِ شماره دو رو روی حریفت پیاده کنی.

البته توی بُعد زندگی از این درس میشه بی نهایت برداشت کرد ولی میتونیم بگیم:

نه اونقدری تلاش کنی که زندگیو یادت بره و نه اونقدر بیخیال باشی که نتونی زندگی کنی

حس میکنم بی ربط شد...

بگذریم

4)وزیر خورده،شاه که نخورده

ادامه دادنِ بدون وزیر
ادامه دادنِ بدون وزیر


همه ما شرایطی تو زندگی داشتیم که حس کردیم وزیرمون خورده!

وزیر مهره ایه که بازی بدون اون یکم چالش بر انگیزه و وجودش نسبت به بقیه مهره ها خیلی حیاتی تره و تصور کن بعد از یه غفلت کوچیک، وزیرت بخوره!

انگار روی آدم آب سرد میریزن...

ولی آیا درسته که تا آخر بازی نا امید بمونیم و به فکر این باشیم که ای کاش این حرکتو نمیکردم؟

باید بگم که اگه اینجوری فکر میکنید تبریک میگم، قرار نیست حریف خودتونو شکست بدید.

یکی از مهم ترین نکته های شطرنج اینه که به از دست رفته ها فکر نکنی(چقدر شبیه زندگیه مگه نگه؟)و سعی کنی بجاش، برای آینده جبران کنی.

یاد بگیر توی این شرایط روحیت رو حفظ کنی،اتفاق خیلی خاصی نیوفتاده.

بعضی از دست دادنا باعث میشه خودتو به دست بیاری.

یادمه مسابقات شطرنج بود‌ و یک آقا مقابل من نشسته بود و همون اول بازی با یه حقه عجیب و غریب وزیرمو ازم گرفت.وقتی متوجه حال بدم شد گفت:وزیرت خورده، شاهت که نخورده!

درسته من اون بازیو باختم ولی یاد گرفتم حتی بعد از وزیرمم بازی ادامه داره و قرار نیست نسبت به بردم بخاطر از دست دادن یه مهره شک کنم...نه!

حقیقتش توی زندگی هممون از این وزیر خوردنا پیش میاد.

یادت باشه سربازم وزیر میشه، ولی وقتی شاهت مات بشه دیگه بازی ادامه نداره.

هیچ چیزیم نمیتونه برات شاه بشه

و اون شاه توی این زندگی، تویی...

3)تو مجبوری که حرکت کنی

تسلیم نشدن
تسلیم نشدن


تو شطرنج به این حالت میگن زوگزوانگ

حالتی که بهترین حرکتِ ممکن، حرکت نکردنه ولی باید حرکت کنی چون نوبتته...
همه ما بدون استثنا توی زندگیمون، زوگزوانگ های مختلفی رو تجربه کردیم.بله ما انسانیم، زنده ایم و زندگی میکنیم و کاملا معقوله که تو زندگی چنین شرایطی پیش بیاد.ما باید همیشه مد نظر داشته باشیم که توی تحصیل،کار و حتی روابط افراد ممکنه این حالت پیش بیاد اما چاره اش سیگار، کنار کشیدن یا هر چیز دیگه ای نیست!

شما وقتی توی زوگزوانگی، مهم ترین کاری که باید بکنی پیدا کردن راه حله نه هیچ چیز دیگه ای!نه!

اگه توی کنکور قبول نشدی فدای سرته، سال بعد رو داری ولی به شرطی که شروع کنی.

اگه توی کارت شکست خوردی فدای سرته، گنده تر از تو شکستای گنده تریم خوردنو دوباره شروع کردن.

بله حقیقت همینه، برای رهایی از زوگزوانگت باید حرکت کنی...

البته یچیزم بگم؛

همه یروزی به این نتیجه میرسن، دیر یا زود.

پس بهتره با این پست به این نتیجه برسی و اینجور مواقع از تلاش دست نکشی تا اینکه چندین و چند سال از عمرت بگذره و...

ناپلئون بناپارت در این باره میگه:

وقتی که باید فکر کنی، فکر کن

ولی هنگامِ عمل، تمومش کن

ناپلئون عینک نداره
ناپلئون عینک نداره

زوگزوانگ یه حالتی برات ایجاد میکنه که فقط میخوای یه جا بیوفتی و فکر کنی، و فکر‌کنی...

اجازه نده از درون نابودت کنه، نابودش کن.

2)خیلی چیزا فدای هدف ارزشمند میشه

مهره ای که قراره فدا بشه
مهره ای که قراره فدا بشه


بله یکی از درس های خیلی مهم شطرنجم همینه...

توی شطرنج یه هدف وجود داره:مات کردن طرف مقابل

ممکنه تو راه این هدف خیلی از مهره هاتونو از دست بدید.

ممکنه همون لحظه که فکر میکنید دیگه آخرشه، دقیقا تو همون لحظه یه ضدحال بزرگ بخورید.

ممکنه اونجوری که فکر میکردید پیش نره و و و...

اما اهمیت این درس اینه که هیچوقت فکر نکنیم قراره خیلی راحت به چیزای اررشمند برسیم...نه!

بله ممکنه حریفی جلوتون بشینه که بدون خوردن یه سرباز کیش و مات بشه ولی قبول کنیم هیچکس به چنین بردی افتخار نمیکنه.

بردای ارزشمند، بعد از شکست ها، بعد از کلی دست کم نگرفتن ها، بعد از تیکه پاره شدن مهره هایی که فکر میکردی بدون اونا نمیتونی ادامه بدی، بعد از کلی سختی که فکر میکردی نمیشه و میشه و در نهایت، بعد از تمام زوگزوانگ ها به دست میان...

مثلا اونجا که هلن کلر میگه:

به اهداف بزرگ رسیدن همیشه نیازمند فداکاریست و این فداکاری گاهی ممکن است بخشی از زندگی معمول و راحتمان باشد.بجای حسرت از دست دادنشان، از کنارشان بگذریم.

بانو هلن کلر
بانو هلن کلر

1)بعد از شطرنج جای شاه و سرباز توی یه قوطیه

بی اهمیت ترین مهره کنار مهم ترین
بی اهمیت ترین مهره کنار مهم ترین


و در نهایت مهم ترین درسی که از شطرنج گرفتم...

شطرنج به من یاد داد تو زندگیم مهم نیست چه مهره با ارزشی بوده باشم

مهم نیست تو زندگیم شاه بوده باشم یا سرباز

وقتی این بازی تموم شه، جای من و آدمایی که فکر‌ میکردم ازم بالاترن/پایین ترن چیزی جز مرگ نیست...

و اینکه اهمیتیم نداره بعد بازی کجا باشم

مهمه تا وقتی روی صفحه بودم چقدر خوب بازی کردم

وقتی بازی تموم شه، اهمیتی داره کجا باشم؟نه!

تمام عیارِ من، بستگی داشته به اینکه تا وقتی توی بازی بودم، چقدر به کار اومدم و چقدر از خودم راضی بودم...

من نمیدونم بعد از این بازی که توش هستم، بازی دیگه ایم هست یا نه

حتی نمیدونم اگرم باشه، قراره جزوی از مهره هاش باشم یا نه

ولی میدونم روی صفحه بازی در حال حاضر هستم!

پس مهم نیست تو قوطی چخبره

همینکه هستم و همونجوری که میخوام میجنگم، کافیه...

شاید این درس برای همه به کار نیاد(دلایلشم مشخصه)ولی اگر دنیا رو مثل من میبینی، این بهترین درسیه که میتونی از این پست بگیری.

بسیار خب؛

این پست به آخرای خودش رسیده

ولی بازیِ ما حالا حالا ها ادامه داره و تا تموم شه، اتفاقای خیلی زیادی قراره توش بیوفته.

یادت باشه این فرصت به هرکسی داده نمیشه

به اندازه هر یک شانس زندگی،بیشتر از چند صد میلیون(فکر کنم خیلی بیشتر!)شانس متولد نشدن وجود داشته

اینکه تو نشستی و این پست رو میخونی

یعنی بزرگترین لاتاری ممکن رو برنده شدی.

بگذریم

در نهایتم پست رو با این بیت تموم میکنم:

من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم

تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال

مرسی که اعتماد کردین و وقت و البته نگاه ارزشمند خودتون رو به تراوشات ذهنی من سپردید، امیدوارم لایق بوده باشم.




نمیدونی تو که عاشق نبودیچه سخته مرگ گل برای گلدونگل و گلدون چه شب ها نشستن بی بهانهواسه هم قصه گفتن عاشقانهشطرنج
درباره تجربه هام می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید