
تیکتاک دیگر صرفاً بستری برای ویدئوهای سرگرمکننده و چالشهای وایرال نیست. این پلتفرم به ابزاری کلیدی برای برندهایی تبدیل شده است که در پی شناخت عمیقتر مخاطبان خود و برقراری ارتباطی مؤثر و هدفمند با آنان هستند.
امروزه کسبوکارها در ابعاد مختلف، از استارتاپها گرفته تا شرکتهای بینالمللی، از ظرفیت گسترده و پویای تیکتاک بهره میگیرند تا از طریق روشهای خلاقانه و تأثیرگذار، به مخاطبان خود دسترسی یابند.
برای موفقیت واقعی در این فضا، صرفاً تولید محتوا کافی نیست؛ بلکه ضروری است برندها به آنچه در تیکتاک پیرامون آنها مطرح میشود، گوش فرا دهند. اینجاست که مفهوم سوشال لیسنینگ در تیکتاک معنا پیدا میکند.
با پایش روندها، تحلیل گفتوگوها و بررسی واکنش کاربران، میتوان تصمیماتی هوشمندانهتر اتخاذ کرد، استراتژیهای ارتباطی را بهینهسازی نمود و پیوندهایی عمیقتر و اثربخشتر با مخاطب ایجاد کرد.
در این مقاله، بررسی خواهیم کرد که چگونه سوشال لیسنینگ در تیکتاک میتواند به برندها در دستیابی به بینشهای راهبردی، بهبود عملکرد و پیشی گرفتن از رقبا کمک کند.

سوشال لیسنینگ در تیکتاک به معنای رصد و تحلیل گفتگوهای مرتبط با برند در این پلتفرم است؛ فرایندی که به کمک آن میتوان بینشهای دادهمحور بهدست آورد، احساسات کاربران را شناسایی کرد، روندهای نوظهور را تشخیص داد و استراتژیهای محتوایی را با هدف افزایش تعامل و اثربخشی بهینهسازی نمود.
در محیطی مانند تیکتاک، که کاربران بهطور میانگین روزانه ۵۲ دقیقه را در آن سپری میکنند، سوشال لیسنینگ میتواند اطلاعات حیاتی برای بهبود تجربه مخاطب، اصلاح مسیر بازاریابی و افزایش میزان تعامل ارائه دهد.
این دادهها به تیمهای بازاریابی و روابط عمومی کمک میکنند تا درک دقیقتری از ترجیحات و انتظارات مخاطب داشته باشند، پیامهای خود را بهینه کنند و با استفاده از محتوای مناسبتر، ارتباطی مؤثرتر و پایدارتر با کاربران برقرار سازند.
سوشال لیسنینگ در تیکتاک به برندها این امکان را میدهد تا از طریق استخراج دادههای معنادار و قابل اجرا، استراتژیهای خود را در یکی از پویاترین و اثرگذارترین پلتفرمهای اجتماعی بهبود بخشند. در ادامه، به مهمترین دلایل اهمیت این رویکرد اشاره میشود:
همگام شدن با ترندها
ترندهای تیکتاک نقشی کلیدی در شکلگیری تعامل گسترده با کاربران ایفا میکنند. برندهایی که بتوانند بهموقع این ترندها را شناسایی کرده و به آنها واکنش نشان دهند، از مزیت رقابتی قابلتوجهی برخوردار خواهند شد.
ابزارهای سوشال لیسنینگ به شما این امکان را میدهند تا محبوبترین هشتگها و صداهای در حال رشد را شناسایی کرده و پیش از آنکه رقبا وارد عمل شوند، محتوایی متناسب با این روندها تولید کنید.
افزایش تعامل و دیدهشدن برند
با درک بهتر از موضوعات مورد علاقه کاربران تیکتاک، برندها میتوانند محتوایی طراحی کنند که با سلایق و ترجیحات مخاطب همسو باشد. در نتیجه، نهتنها نرخ تعامل (Engagement Rate) افزایش مییابد، بلکه احتمال دیدهشدن ارگانیک محتوا نیز بهمراتب بالاتر میرود.
سوشال لیسنینگ این اطمینان را به برندها میدهد که تولید محتوا بر پایه دیتا آنالیز انجام میشود؛ موضوعی که موجب افزایش اثربخشی و کاهش اتلاف منابع خواهد شد.
تولید محتوای تأثیرگذار
بر اساس مطالعات، مخاطبان تا ۹۵٪ از پیامهایی را که در قالب ویدئو ارائه میشوند به خاطر میسپارند، در حالی که این میزان برای محتوای متنی تنها حدود ۱۰٪ است. از آنجا که ویدئو، قالب اصلی در تیکتاک محسوب میشود، سوشال لیسنینگ میتواند تعیین کند که چه نوع محتوایی برای جامعه هدف شما بیشترین تأثیر را خواهد داشت.
این اطلاعات به تیمهای بازاریابی کمک میکند تا محتوایی تولید کنند که نهتنها جذاب و بهیادماندنی باشد، بلکه بهطور راهبردی در راستای اهداف برند عمل کند و پیامهای کلیدی را با بیشترین اثرگذاری به مخاطب منتقل نماید.

پیش از آنکه استفاده از ابزارهای سوشال لیسنینگ را آغاز کنید یا استراتژی مشخصی برای تیکتاک تدوین نمایید، ضروری است که رویکردی منسجم، هدفمند و متناسب با اهداف برند خود طراحی کنید. در ادامه به مراحل کلیدی برای اجرای مؤثر سوشال لیسنینگ در تیکتاک اشاره شده است:
اهداف رسانهای خود را با نتایج کسبوکار همسو کنید
فرآیند سوشال لیسنینگ باید با اهداف بزرگتر سازمان همراستا باشد. این یعنی تعیین اهدافی مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و زمانمند.
برای مثال، بهجای صرفاً تلاش برای افزایش تعامل، میتوانید هدفگذاری کنید که «در سهماهه آینده، با استفاده از کمپینهای تیکتاک، نرخ جذب مشتری را تا ۲۰٪ افزایش دهید.» چنین هدفگذاری شفافی باعث میشود استراتژی محتوایی در تیکتاک به صورت مستقیم در مسیر بازگشت سرمایه (ROI) قرار گیرد.
ابزارهای مناسب را انتخاب کنید
اجرای سوشال لیسنینگ در تیکتاک، صرفاً با بررسی سطحی آمار و دادهها محقق نمیشود. باید از ابزارهایی استفاده کنید که بتوانند دادههای حجیم، چندزبانه و متنوع را تحلیل کنند و در عین حال، قابلیتهایی همچون تحلیل احساسات مبتنی بر هوش مصنوعی، پایش عملکرد رقبا و پیشبینی ترندها را ارائه دهند.
ابزاری مانند Sprinklr Social Listening تمامی این امکانات را در یک پلتفرم فراهم کرده و با ابزارهای بازاریابی و CRM موجود نیز بهخوبی یکپارچه میشود.
روی هشتگها و صداهای تأثیرگذار تمرکز کنید
تیکتاک بر اساس الگوریتمی ترندمحور عمل میکند. برای موفقیت در این فضا، باید بتوانید هشتگها و صداهایی را شناسایی کنید که با پرسونای مخاطب شما همخوانی دارند.
بهعنوان مثال، اگر برند شما در حوزه محیط زیست فعالیت میکند، هشتگهایی مانند #SustainableLiving یا #EcoTok میتوانند نقطه آغاز مؤثری باشند. ابزارهایی مانند Sprinklr میتوانند با تحلیل محتواهای محبوب، هشتگهای در حال رشد و الگوهای رفتاری کاربران، دادههایی ارائه دهند که تولید محتوای هدفمند و هماهنگ با ترندهای روز را برایتان ممکن میسازد.
اجرای مؤثر سوشال لیسنینگ تنها به ابزار وابسته نیست، بلکه به نحوه استفاده از آن و میزان انطباق آن با واقعیتهای پویای تیکتاک بستگی دارد. در این بخش، سه اصل کلیدی برای موفقیت در این زمینه مطرح میشود:
تمرکز بر متغیرهای قابل کنترل
الگوریتم تیکتاک همواره در حال تغییر است و بخش زیادی از عملکرد محتوا را تحتتأثیر قرار میدهد؛ اما برخی عناصر مهم، همچنان در اختیار شما قرار دارند.
در این راستا، باید بر تولید ویدئوهای باکیفیت، ساختار زمانی مناسب (نه خیلی کوتاه، نه خیلی بلند) و استفاده از صداگذاریهای تأثیرگذار تمرکز کنید. ابزارهایی سوشال لیسنینگ به شما امکان میدهند تا دادههای مرتبط با عملکرد محتوا و ترجیحات مخاطب را تحلیل کرده و استراتژی خود را بر اساس آن تطبیق دهید. این رویکرد دادهمحور، باعث میشود محتوای برند شما هم از نظر دسترسی و هم از نظر تعامل، نتایج مطلوبتری رقم بزند.
پایش فعال احساسات پیرامون برند
نظرات منفی در تیکتاک میتوانند در مدت کوتاهی منتشر و گسترش یابند و حتی منجر به بحرانهای جدی در اعتبار برند شوند. بهویژه برای برندهایی با جامعه مخاطب گسترده، رصد لحظهای احساسات کاربران یک ضرورت است.
استفاده از تحلیل احساسات مبتنی بر هوش مصنوعی، به شما کمک میکند تا پیش از آنکه یک گفتوگوی منفی فراگیر شود، آن را شناسایی کرده و نسبت به آن واکنش حرفهای نشان دهید.
با پذیرش مسئولیت، ارائه توضیح شفاف و اصلاح مسیر، میتوان اعتماد مخاطبان را بازیابی کرد و آسیبهای احتمالی به اعتبار برند را کاهش داد.
استفاده حداکثری از قابلیتهای ابزار سوشال لیسنینگ
پس از انتخاب ابزار مناسب، مهمترین گام، بهرهگیری کامل و مؤثر از امکانات آن است. باید مطمئن شوید که اعضای تیم شما بهدرستی با ابزار آشنا هستند، قابلیتهای آن را میشناسند و استفاده از آن به بخشی از فرآیندهای روزمره تبدیل شده است.
ویژگیهایی مانند پایش هشتگها، تحلیل احساسات، بررسی منشنها، تولید گزارشهای خودکار و داشبوردهای تعاملی باید در اولویت قرار گیرند. همچنین اطمینان حاصل کنید که این ابزارها بهطور کامل با سایر سیستمهای سازمانی شما (مانند CRM یا ابزارهای کمپینسازی) هماهنگ شدهاند تا از تکرار وظایف و اتلاف منابع جلوگیری شود.

مشاهده نمونههای واقعی از برندهایی که با بهرهگیری از سوشال لیسنینگ در تیکتاک عملکرد موفقی داشتهاند، میتواند برای طراحی یا بازنگری استراتژیهای شما الهامبخش باشد. در ادامه، به پنج نمونه شاخص در این زمینه اشاره میشود:
ا e.l.f. Cosmetics
برند آرایشی e.l.f. با درک عمیق نیازها و ترجیحات مخاطبانش در تیکتاک، محتوایی تولید کرد که همسو با فرهنگ و زبان نسل Z بود. این برند با تکیه بر سوشال لیسنینگ، یک چالش وایرال با عنوان #EyesLipsFace راهاندازی کرد.
در این کمپین، e.l.f. یک آهنگ اختصاصی تولید کرد و از کاربران خواست با استفاده از آن ویدیو بسازند. نتیجه خارقالعاده بود: بیش از ۳ میلیون ویدئو، ۴ میلیارد بازدید و در مجموع بیش از ۹.۴ میلیارد بازدید برای هشتگ. BuzzFeed از این کمپین بهعنوان «موفقترین کمپین بازاریابی تیکتاک تاکنون» یاد کرد.
این نمونه نشان میدهد چگونه یک رویکرد مخاطبمحور میتواند نهتنها تعامل گستردهای رقم بزند، بلکه یک برند را به یک پدیده فرهنگی در فضای تیکتاک تبدیل کند.
ا Vita Coco
برند نوشیدنی طبیعی Vita Coco با بهرهگیری از سوشال لیسنینگ، ترندی با عنوان “غلات طبیعی” (Nature’s Cereal) را بهسرعت شناسایی کرد؛ ترندی که شامل ترکیب میوهها، یخ و دانه انار بود.
در کمتر از ۳۶ ساعت پس از شکلگیری این ترند، Vita Coco نسخهای از آن را با استفاده از محصولات خود تولید و منتشر کرد. نتیجه؟ تعداد دنبالکنندگان آنها در تیکتاک دو برابر شد.
این اقدام نشان داد که برندهایی که سریع واکنش نشان میدهند، میتوانند بهطور مستقیم از ترندها سود ببرند و به دیدهشدن بیشتری دست پیدا کنند.
ا Duolingo
اپلیکیشن آموزش زبان Duolingo از شخصیت نمادین جغد سبز خود (Duo) برای ایجاد ارتباطی طنزآمیز، فرهنگمحور و کاملاً خلاقانه استفاده کرد. اما پشت این طنز و شوخیها، یک استراتژی دقیق سوشال لیسنینگ وجود داشت.
Duo با بهرهگیری از صداهای محبوب و ترندهای فرهنگی، در موقعیتهایی غیرمنتظره ظاهر میشد (مثلاً رقصیدن روی میز جلسه یا واکنش به آهنگهای تیلور سویفت) و با مخاطبان بهگونهای ارتباط برقرار میکرد که احساس نزدیکی، شوخطبعی و حتی حمایت اجتماعی (مانند دفاع از جامعه LGBTQ+) در آن دیده میشد.
نتیجه: افزایش چشمگیر دنبالکنندگان، محبوبیت برند و تبدیل شدن Duo به یک چهره محبوب در تیکتاک.
ا Chipotle
برند رستوران زنجیرهای Chipotle با استفاده از سوشال لیسنینگ، بهموقع به ترندها و چالشهای محبوب واکنش نشان داد. از جمله کمپینهایی مثل:
#ChipotleLidFlip
#GuacDance
#Boorito
این کمپینها با استفاده از محتوای تولیدشده توسط کاربران (UGC) و همراهی با چالشهای سرگرمکننده، نهتنها تعامل گستردهای بههمراه داشتند، بلکه باعث شدند حضور برند در تیکتاک به بیش از ۱.۸ میلیون دنبالکننده و ۵۶ میلیون لایک برسد.
ا Pepsi
Pepsi نیز در زمان پخش مسابقه فوتبال امریکایی Super Bowl، از ترند #JLoSuperBowlChallenge که مربوط به اجرای معروف بین دونیمه ی این مسابقه بود، برای افزایش دیدهشدن برند استفاده کرد. با مشارکت استراتژیک در این چالش، پپسی توانست بیش از ۱.۱ میلیون مخاطب را درگیر کرده و تا هفتهها در مرکز توجه باقی بماند.
این نمونه نشان داد که حتی برندهای بزرگ و شناختهشده نیز با سوشال لیسنینگ میتوانند در لحظههای مناسب، همچنان برای مخاطب معنادار و مرتبط باقی بمانند.
سوشال لیسنینگ در تیکتاک دیگر یک انتخاب اختیاری برای برندها نیست؛ بلکه به یک ضرورت برای رشد و ماندگاری در فضای دیجیتال امروز تبدیل شده است.
با حجم عظیمی از دادههایی که در هر دقیقه در این پلتفرم تولید میشود، ردیابی منشنها، تحلیل احساسات کاربران و درک دقیق رفتار مخاطب کاری پیچیده و زمانبر است. اما ابزارهای سوشال لیسنینگ، این فرایند را سادهتر و دقیقتر میکنند.
منبع: لایفوب