نویسنده: شاهین ایمانی خوشخو
سبک هویت هنجاری یکی از سه سبک هویت است که بر اساس نظریه برزونسکی تعریف شده است. در این سبک، فرد هویت خود را بر اساس پذیرش و درونی سازی هنجارها، ارزش ها و باورهای جامعه، خانواده و فرهنگ شکل می دهد. افراد با این سبک تمایل دارند از قواعد و انتظارات پذیرفته شده پیروی کنند و کمتر در مواجهه با مسائل هویتی به جستجو یا آزمون و خطا می پردازند.
در پژوهش اخیر من، این نتیجه به دست آمد که سبک هویت هنجاری می تواند نقش مهمی در کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان ایفا کند. رفتارهایی مانند مصرف مواد، استفاده از الکل، و درگیر شدن در روابط جنسی پرخطر، در میان نوجوانانی که به این سبک گرایش دارند، کمتر دیده می شود. دلیل این امر در تمایل ذاتی افراد با سبک هویت هنجاری به پذیرش هنجارها و ارزش های اجتماعی و پیروی از قواعد و انتظارات گروه های مرجع نهفته است. این ویژگی ها باعث می شود که نوجوانان در چارچوبی قابل پیش بینی و کم خطر رفتار کنند، که از منظر سلامت اجتماعی، دستاوردی قابل توجه محسوب می شود.
با این حال، این سبک هویت، مانند هر رویکرد دیگری، صرفا یک جنبه مثبت ندارد و در کنار مزایای خود، چالش هایی را نیز به همراه می آورد. یکی از مهم ترین پیامدهای منفی این سبک، احتمال سوق دادن نوجوانان به سمت هویت پیش رس است. هویت پیش رس، مفهومی است که توسط جیمز مارسیا معرفی شده و به حالتی اشاره دارد که فرد بدون تجربه چالش ها، بحران ها، و تردیدهای ضروری برای هویت یابی، هویتی از پیش تعیین شده را می پذیرد. این هویت اغلب توسط والدین، جامعه یا فرهنگ به نوجوان تحمیل می شود و فرد، به جای کشف خود و ارزیابی گزینه های مختلف، به شکلی منفعلانه آن را می پذیرد.
مارسیا از هویت پیش رس با عنوان "مرگ تحول" یاد می کند، زیرا این وضعیت فرصت تجربه رشد پویا و عمیق را از نوجوان سلب می کند. در حالی که کاوش هویتی و رویارویی با چالش ها بخش ضروری فرآیند رشد هویت است، نوجوانانی که در سبک هویت هنجاری گرفتار می شوند، اغلب از این فرآیند محروم می مانند. آنها ممکن است در کوتاه مدت از تایید اجتماعی و احساس امنیت روانی بهره مند شوند، اما در بلندمدت، این هویت سطحی و شکننده ممکن است توانایی آنها را برای مواجهه با بحران های زندگی یا تغییرات اجتماعی تضعیف کند.
این یافته ها ما را با پرسشی اساسی روبه رو می کند: آیا کاهش رفتارهای پرخطر ارزش آن را دارد که کودکان و نوجوانان خود را به سمت هویت هنجاری سوق دهیم؟ اگرچه کاهش رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد یا رفتارهای جنسی ناسالم دستاوردی ارزشمند است، اما آیا این دستاورد باید به قیمت از دست رفتن پویایی هویتی و محدود شدن رشد تحولی نوجوانان تمام شود؟ آیا بهتر نیست به جای ترویج بی چون و چرای سبک هویت هنجاری، برنامه هایی طراحی کنیم که همزمان با کاهش رفتارهای پرخطر، نوجوانان را به تجربه چالش ها و کاوش در مسیر هویت یابی تشویق کند؟
پاسخ به این پرسش ها نیازمند بازاندیشی در برنامه های آموزشی و مشاوره ای است. باید به نوجوانان فرصت داده شود که ضمن بهره مندی از امنیت روانی و اجتماعی، جرئت پرسشگری و کشف خود را حفظ کنند. این راهکار می تواند میان امنیت کوتاه مدت و رشد بلندمدت تعادلی پایدار ایجاد کند. شما چه فکر می کنید؟ آیا برای دستیابی به امنیت و کاهش خطرات، می توان از تحول و پویایی نوجوانان چشم پوشی کرد؟