لیلا طیبی (صحرا)
لیلا طیبی (صحرا)
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

حسین نوروزی پور شاعر ایرانی

استاد "حسین نوروزی‌پور"، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۶ خورشیدی، است.



▪کتاب‌شناسی:

- رویاها و هنوز هم رویاها

- زندگی رويايی در جزر و مد - نشر كيان افراز

- خنکی نعناع پر می‌کشد (مجموعه شعر) - نشر ارنواز

- مرز شیدایی در شبستان - نشر سپیدرود - ۱۳۹۸

- آدم‌های سر به هوا - نشر کیان افراز - ۱۳۹۷

- طعم پرتغالی زندگی

- شیادان یا صیادان (مجموعه شعر) - نشر ارنواز - ۱۳۹۷

و...



▪نمونه‌ی شعر:

(۱)

تو را بیشتر از جانم دوست دارمت

اما نه با چشم‌های سردت

نه با شعله‌های داغ درون چشم‌هایت

تو را بیشتر از خود دوست دارمت

اما نه با دست‌هایی به انهدام گل‌ها می‌لغزد

نه با قلبی که سنگین‌تر از سنگ بر قبرهاست

تو را بیشتر از وجودم دوست دارمت

اما نه به اندیشه‌های سیاه‌نامه‌های مرگ‌زا

نه به پاهایی که خاک رویایی عاشق پیشه‌ها را

بر سر ماهی‌های مرده می‌ریزد

پرنده‌ها را به دام مرگ می‌کشاند

نه پاها

نه دست‌ها

نه قلب‌ها

هیچ عضوی عشق را گور به گور نکند

دوست داشتنی‌های دوستی‌های زمین خورده.



(۲)

تاکستان‌های بی‌حاصل می‌لرزند

از پای پرنده‌های

بر شاخه‌های نازک تاک

انگورهای مرده

خاک‌های مسموم

تاکستانی که چشم‌ها را عاشق می‌کرد

مرده‌ها را زیر بار شیرین به بهشت اشارت داشت

از پای ظریف پرنده‌ها می‌گویم

از لرزش نازک‌نای تاک‌ها

شیرین حلوای بر آمده از دست

زنان سالخورده پای آتش سوگ حلواپزان

در حرکت موزن چرخ گیسوان زیر تاک‌ها

سایه‌های غمگین

تاکستان سوخته.



(۳)

سکوت لب‌های خسته میان موهای سپید

چشم‌های دنیا دیده

بلند مردی از نجف‌آباد

در مشق آخرش میان موج‌های سپید دریا

عشق را سکه پول نکرد و ماند عاشقانه

خودویرانگی تن خویش به صفحه‌های

ننوشته سپرد فکرش را

پرونده زندگی باز گذاشت برای قصه‌ها

هنوز میان چشم‌های خسته‌اش

زندگی تکرار می‌شود

هر بار که دریا تکرار عشق شود

فکر مرگ هم انعکاس موج‌هایی از دریاست.



(۴)

راسته کاسه‌فروشان

نقش بر خواب کاسه‌ای دیدمت

انگشت کاسه‌فروش

رخ تو را دست کشید

گل سرخ نقش بر موهایت پریده لب کاسه

عجب نقش تو ویرانگرست

کاسه‌فروش چه انگشت‌های ورم دارش

نقش تو را می‌پراند از کاسه دل

لیلی اگر تو هستی

مجنون این شهر منم

ِگاه گاه خراب تو

کز می‌کنم میان بازار کاسه‌فروشان تا کاسه دلت تماشا

کنم ویرانگر رسوا.



(۵)

تمام سخن‌ها سرد خالی از

روح تجلی

تمام دست‌ها برای سر کشیدن

تمام پاها دویدن پی انتهای بیهوده

تمام چشم‌ها تیله‌های وا رفته در

صورت‌های بی‌احساس

این‌جا مرکز صادرات مرگ

در ریشه‌های زمین

میان کهکشان راه اژدهاست.



گردآوری و نگارش:

#لیلا_طیبی (رها)



منابع

@no012144

www.ketabcity.com

www.iranketab.ir




دوست دارمتزندگیشعر نشرمجموعه شعرنشر ارنواز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید