بانوی زندهیاد "فریده (فاطمه) توکلی"، بازیگر و کارگردان و شاعر گیلانی، زادهی ۱۵ فروردین ماه ۱۳۲۸ خورشیدی در رشت و ساکن بندرانزلی بود.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش به پایان رساند و در رشتهی ادبیات و علوم انسانی از دانشسرای راهنمایی رشت، مدرک کاردانی را دریافت و به استخدام آموزش و پروش بندرانزلی درآمد. وی علاوه بر تدریس در زمینههای: شعر، بازیگری، کارگردانی، گویندگی و مجریگری نیز مهارت داشته و در این مورد فردی شناخته شده بود، به گونهای که مدت زیادی در رادیو و تلویزیون به عنوان گوینده و مجری برنامه فعالیت داشت.
ایشان بخاطر علاقه به هنر و ادبیات، مجددأ در رشته بازیگری و کارگردانی ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی خود را دریافت نمود.
او در سال ۱۳۴۱ در نمایشنامهی «بهترین بابای دنیا» بازیگری نمود و از همانجا به دنیای هنر راه یافت.
وی با استاد "غلامحسین منیرزاد" ازدواج نمود و دارای دو فرزند پسر شد، که فرزند بزرگ او فیزیک خواند و به هنر عکاسی روی آورد و فرزند دوم او تحصیلات عالیه خود را در رشته کارگردانی تا سطح کارشناسی ارشد ادامه داد.
کتاب "توشا" مجموعه غزلیست که ایشان به همراهی خانم "طاهره شارمی" نوشته و چاپ و منتشر کرده است.
کتاب دیگر ایشان به نام "بیمقدمه" را، انتشارات آثار برتر چاپ کرده است.
ایشان از سال ۱۳۸۴ مسئول انجمن شعر و ادب شیدای بندر انزلی شد و دو جشنوارهی "فصل شاعری" در سه بخش شعر کلاسیک، شعر سپید، ترانه استانی و کشوری در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ را برگزار کرد.
همچنین او، داوری جشنوارههای نمایش دانشآموزی و دانشجویی و ارشاد را هم سالها بر عهده داشت، و دبیر جشنوارهی نمایش حدیث بود.
سرانجام ایشان که در استان گیلان، ملقب به "مادر تئاتر گیلان" بود در ۳ شهریور ماه ۱۴۰۱ درگذشت و نقاب در خاک کشید.
◇ فعالیتهای بازیگری در تئاتر:
بهترین بابای دنیا - بامها و زیر بامها - بادبزن خانم ویندمیر - نازخاتون - فاجعه رمضان - مادر - گوهر آفرینش - رقص ماهی و...
◇ فعالیتهای کارگردانی در تئاتر:
اسیر - عصیانگر - کژال - راه بهشت - آب حیات - قفس - مرگ ارزانی - رازها و زنجیرها - رقص ماهی و...
◇ فعالیتهای سینمایی:
خلع سلاح - اعتراف - دبستان شوک - ازدواج غیابی و...
◇ فعالیت در سریالهای تلویزیونی:
جستجو - شب پرستان - بازگشت - سفره مهر - تصویر یک روباه - دیروز امروز فردا - روزهای مهآلود - کوچههای بارانی - المپیک در روستا و...
◇ نمونهی شعر:
(۱)
یک غزل، دلشوره دارم باز از این تکرارها
باز هم یاد تو با آهنگ این گیتارها
بغض دارم، گریه دارم قد دریای خزر
بغض خود را میخورم با مزهی سیگارها
واژه واژه با غزل دل تنگیام را گوش کن
خسته هستم خسته از تکرار این انکارها
میشناسم رنجها را در قفس افتادهام
رشتهای دارم به گردن از خیال دارها
دم به دم در رنجها و زخمها گم میشوم
له شدم از بس که دارم بر سرم آوارها
با خیالت ماندهام دور از تو امیدی که نیست
بین ما افتاده عمری سایهی دیوارها
ای فریده با غمت خون گریه کن، فرصت که نیست
مینشینی باز هم در حسرت دیدارها.
(۲)
زنی که زندگی او سه دسته ریحان بود
به فکر زندگی خود نه، فکر ایران بود
به عاشقانهی خود فکر میکند حالا
زنی که عشق برایش عزیز چون جان بود
به حسرت همه لحظههاش عادت داشت
زنی که زادهی پاییز تا زمستان بود
دلش هوای کمی خنده داشت در همه عمر
زنی که سایهاش این روزها پریشان بود
زنی که طاقت او مانده است و خسته نشد
هنوز مثل همیشه به روی ایوان بود
فریده مانده و در فکر یک نفس عشق است
اگرچه خانهاش از پای بست ویران بود
گذشت مهر و هوای دیارمان ابریست
بدون تو به خدا لحظه لحظه باران بود.
(۳)
[سرباز]
میخواستم در میهنم آغاز باشم
با هم صدایان نقطهی پرواز باشم
میخواستم با شعرم این بانگ رهایی
در سرزمینم همنوا با ساز باشم
ای گربهی خوابیدهی زخمیتر از من
شاعر شدم با مردمت هم راز باشم
بگذار تا با شعرهایم لحظه لحظه
با نام زیبای تو در آواز باشم
میخواهم این جا با سیهکاری بجنگم
در راه آزادی زنی جانباز باشم
بگذار در گوش فلک با شعرهایم
در آسمان تو طنینانداز باشم
بگذار دستت را تو در دست فریده
من دوست دارم با تو یک سرباز باشم.
(۴)
از دور دوستت خواهم داشت
تو دیگری را
دلت طپشی دیگر
نامی دیگر
چه صدایم کنی
یا...
از دور بسیار دوست داشتنت را دوره میکنم.
(۵)
وقتی
زمستان
شکوفههای عشق را از شاخه چید
دیگر کدام بهار؟
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
سرچشمهها
- مجموعه مقالات گیلانشناسی، مهندس فرامرز کوچکیزاد
@nabyguilani
www.parham5.blogfa.com
www.shaer.ir
و...