بانو "مهتاب رشیدیان" شاعر ایرانی، زادهی سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در ایلام است.
وی در کرمانشاه، مهندسی نرمافزار خوانده است.
◇ کتابشناسی:
- دازاین - نشر آرویج ایرانیان - ۱۳۸۳
- کتاب شاه دل: باران در چهار دیواری دیوانه بارید! ( مناجات نامه) - نشر مهدیار جوان - ۱۳۹۰
-خانم شما خدا هستید؟
- شایماران، ئاور پیتپا پەڕووین ئوو ژیژەک، هەر سێ ئوبژەی نەفت و ئاخرزەمان (شعر آزاد کُردی)
و...
◇ نمونهی شعر:
(۱)
ملودی رباعی میشود رباعی میشود
و قورباغهها را بهجای گوشهایش میگذارد
ملودی توی میدان آزادی این قورباغهها را پیدا کرد. آنها را دید خیال کرد، آشنا هستند.
یادم نبود: آنها خواهر و برادرم بودند که از من جامانده بودند
او آنها را دید خیال کرد آشنا هستند بعد یادش آمد که آنها نبودند
من هم نبودم
خانوادگی:
کمکم توی آزمایشگاه عکس جمجمهاش را گرفت: یک دوجنسی شاگال
ملودی این رباعی را دوست داشت خودشو دوتا بچهشو خودش
بعد یک عکس گرفت: خودشو دوتا بچهشو و خودش
بعد منو برهنه کرد؛ یک موجود ژنتیکی _ اسمش ملودی یا همان قورباغه است که از مغزم بیرون آمد
توی آزمایشگاه گفتند: چهارمی را دوست دارد.
روشنفکری:
ما رفتیم کلانتری و گفتیم: ما روشنفکریم لطفاً ما را دستبند بزنید
گفت: دهسال زندانیم کن
تا بعد تزمو بنویسم:
ملودی: میخوام ده سال زندانی باشم تا بعد جرممو انجام بدم
آخر هفته:
ملودی آن شب توی بایندریها بود
حس کرد کسی از او رد شده است
یعنی چیزی بود مثل دانشگاه تهران که حالا او خیال کرد، مرده است
بعد ترافیک را ادامه داد
آن شبها کوی دانشگاه امپرسیونیسمی بود، چندتا از ما بود
من هم بودم
با همدیگر شعر خواندیم
بعد به خیابان پروانه رفت
رباعی را آنجا جا گذاشتم
حس کردم رباعی از او رد شد.
(۲)
[من اگر حوا بودم]
زنان و مردان متارکه میکنند
و در ردیف چشمهای تماشاگران لیز میخورند
با صورت گرد دختر بچههایی که
بر کاغذ خشک میشوند
و خطوط اریب لبخند
که بر صورت چین میخورد
خانمها در شکلک قدیمی مادر شوهر فرسوده میشوند
و جغرافیای آشپزخانه بر دست کپک میدهد
آنقدر در حجم برق انداختن بشقاب
خودم را مرور میکنم که
گیج میروم در خواب سل مرد
مردها در ردیف تنفر میایستند
من اگر حوا بودم همان روز اول
- طلاق میگرفتم -
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (صحرا)
منابع
@bashurpub
www.digipoum.blogfa.com
www.a4689.blogfa.com
www.adinehbook.com
www.vaznedonya.ir
www.gisoom.com
و...