زندهیاد "میرزا صادق بروجردی" فرزند "عبدالاحد بروجردی"، شاعر و آزادیخواه و سخنور سده یازدهم هجری، زادهی ۱۲۳۷ قمری، بروجرد است.
وی دوران کودکی و جوانی را در زادگاهش سپری کرد و در سن ۲۷ سالگی عازم تهران شد و به تحصیلات خود پرداخت و در علوم ادبی و فقه و اصول و فلسفه و حکمت مهارت پیدا کرد.
ایشان از پانزده سالگی به نوشتن شعر پرداخت و تا آخر عمر چیزی در حدود ۶۷۰ هزار بیت سرود و در ۲۲ مجلد قصاید و غزلیات و قطعات و... پیرامون مسائل اخلاقی و اجتماعی و وطنپرستی و ملی و ترویج فرهنگ ساخته است.
او یکی از آزادیخواهان صدر مشروطیت بود و از جمله شاگردان و مریدان "سیدجمالالدین اسدآبادی" محسوب میشد؛ در کار روزنامهنگاری در تهران فعالیت داشت و روزنامهی اخوت و هفتهنامهی فلق را منتشر میکرد.
ایشان در اواخر عمر خود حدود ۲۵ سال ساکن کرمانشاه شد و در سال ۱۳۲۲ در همین شهر هم بدرود حیات گفت.
این شعر را برای سنگ مزار خود سروده است:
«صادق» وطن عزیز خود دارد دوست
شد جوهر حبالوطنش در رگ و پوست
مشهور به صادق بروجردی اوست
قبرش چو بهشت جاودانی نیکوست.
◇ ︎فرزندان او:
- محمد مهران متولد ۱۲۷۷ شمسی، از قضات دادگستری بود. مشاغل او عبارتند از: استانداری آذربایجان، سیستان و بلوچستان، شهردار تهران در دو نوبت و نایبالتولیه آستان قدس رضوی و حضرت معصومه. وی در سال ۱۲۵۳ در تهران درگذشت.
- دکتر محمود مهران ابتدا در تجارت قالی بود، سپس به وزرات دادگستری رسید و دکترای علوم اجتماعی و اقتصادی را از کشور سوییس گرفت. وی مدتی مدیر کل وزارت فرهنگ در دورهی نخست وزیری دکتر اقبال بود و به استادی دانشگاه ملی درآمد و به سرپرستی دانشکدهی معماری رسید.
- احمد مهران در سال ۱۲۸۶ شمسی متولد شد. او لیسانس زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد و به استخدام وزارت معارف درآمد. او با دختر مسعود میرزا ظلالسلطان ازدواج کرد. او در نوزدهمین مجلس شورای ملی از شهر بروجرد انتخاب شد و پس انقلاب درگذشت.
- فاطمه مهران.
- مسعود صادقی بروجردی شاعر کرمانشاهی، نوهی اوست.
◇ کتابشناسی:
- دیوان اشعار میرزا صادق بروجردی (مهران).
- علم عروض.
- سفرنامهی اروپا.
- سیاحت نامه در بیست و دو جلد مدرن.
◇ ︎نمونهی شعر:
(۱)
همیشه در پی اصلاح مملکت بودم
برای هموطنان فکر مصلحت بودم
به وقت کار ز اشخاص عاقل و دانا
سوال کرده و در کار مشورت بودم
هر آنکه را که فلک کرد بینوا و ضعیف
پی موافقت از بهر تقویت بودم
به هر رفیق رسیدم به نیت خالص
عطا کنندهی احسان و مکرمت بودم
اگر نداشتم احسان کنم، ز روی ادب
زبان گشوده، پی عذر و معذرت بودم
برای روح اسیران خاک از یزدان
به عمر در طلب عفو و مغفرت بودم
فرو گذار نکردم در این جهان صادق
همیشه در پی اصلاح مملکت بودم.
(۲)
طلب دوستی از دشمن بد کیش مکن
آن که بیگانه بود در برخود خویش مکن
یار جوئی مرو اندر عقب مار سیاه
نوش خواهی تن خود در خطر نیش مکن
ذکر آن باش که مغلوب نگردی از خصم
رحم و انصاف توقع ز بد اندیش مکن
کار چون سست شود بر سر او سخت بایست
چون شدی سخت ز هر حادثه تشویق مکن
تیغ اندر کف هر دشمن خونخوار مده
گرگ را همچو شبان در عقب میش مکن
مرهمی نه به دل ریش به هنگام علاج
تا توانی به جهان هیچ دلی ریش مکن
چاره کار ز بیچاره نما از ره مهر
خواهش خلق خدا روز کم و بیش مکن
مهربان باش به مخلوق خدا خاصه فقیر
نظر از روی غضب بر رخ درویش مکن
چون که اولاد بشر قابل هر تربیت است
بد اگر خوب شد از سابقه تفتیش مکن
هر زمانی به جهان مقتضی یک کاری است
فکر امروز ز آینده و از پیش مکن
اگر آسودگی خود طلبی چون صادق
طلب دوستی از دشمن بد کیش مکن.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی