ویرگول
ورودثبت نام
لیلا طیبی (صحرا)
لیلا طیبی (صحرا)
خواندن ۱۱ دقیقه·۱ سال پیش

نگرشی بر منشاء و مأمن قوم لک

نگرشی بر منشاء و مأمن قوم لک



گردآوری و نگارش:

#لیلا_طیبی (رها)




زیستگاه تاریخی قوم لک، مناطق مابین استان‌های همدان، کرمانشاه، ایلام و لرستان بوده و به "لکستان" معروف است.


نام این قوم از دیر باز دیده و شنیده شده، اما به دلایلی از جمله فعالیت‌های ضد حکومتی در گذشته، تحرکات آنها در مناطق اطراف لکستان، دامداری، تغییر و تحولات حکومتی در مناطق وسیعی پراکنده شده‌اند، به طور مثال یکی از فعالیت‌های ضد حکومتی این قوم در دوران زمامداری اعراب بر مناطق آنها بوده، که لک‌های ساکن در منطقه‌ی کنگاور دست به حمله و شبیخون به کاروان‌های اعراب می‌زدند و به همین‌خاطر اعراب به کنگاور، "قصراللصوص" می‌گفتند.


در مبحث تغییر محل سکونت آنها باید مدنظر داشت که در دورانی، به وسیله‌ی حکومت عثمانی و سلسله‌های حاکم بر ایران و به ویژه حکومت‌های صفویه و قاجاریه بسیاری از آنها آواره شدند. از جمله گروهی که ساکن شمال ایران هستند و به کُردهای تبعیدی معروفند و گروهی دیگر که توسط عثمانی‌ها به اطراف آنکارا (شهر هایمانا یا هیمنا) کوچانده شدند که به لک‌های "شیخ بزینی" یا "کُردهای هیمنه‌ای" معروفند که هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کرده‌اند.

همچنین در زمان حکومت "کریم خان زند" بخشی از قوم لک و به ویژه خانواده‌های سربازانش را به مناطق جنوبی ایران فرستاده شدند، که در زمان "آقا محمد خان قاجار" گروهی از آنها مجدد به جاهای دیگر مهاجرت داده شدند.


بر اساس فهرست جغرفیایی طوایف قوم لک مندرج در کتاب "بومیان دره مهرگان" نوشته‌ی "رستم خان رحیمی عثمانوندی" تمرکز اصلی مردم قوم لک در ایران در نواحی غرب آن در محدوده‌ی استاهای لرستان، کرمانشاه و ایلام می‌باشد.


اکنون بر اساس جغرافیای سکونت این قوم، شهرهای دلفان، سلسله و کوهدشت در لرستان، هرسین، صحنه و کنگاور در استان کرمانشاه و دره‌شهر، شیروان چرداول و هلیلان در استان ایلام بیشتر تمرکز جمعیتی مردمان لک را در ایران دارد.


به گواه آمار موجود جمعیت فعلی مردمان لک در ایران، فراتر از یک میلیون نفر است. سوای مناطق اعلام شده، در مناطق دوردست‌تر از این مناطق هم اقلیت‌هایی از مردمان لک زندگی می‌کنند. برای نمونه، روستای لکستان در آذربایجان شرقی و عده‌ای از ساکنان میانکاله و روستای زاغ مرز توابع بهشهر، روستای کجور، کلاردشت، تیت دره، مکارود و لوشان در شمال و گروه‌هایی نیز به استان های فارس، قزوین، شمال خراسان و ورامین در استان تهران تبعید شده‌اند.


اما نکته‌ی قابل توجه، بیشتر بودن جمعیت لک‌ها‌ی ساکن در کشور عراق نسبت به ایران است. مردم لک در عراق در ناحیه‌ی مندلی و شهرهای مجاور آن زندگی می‌کنند. تخمین زده می‌شود که بیش از دو میلیون نفر لک در کردستان عراق، کرکوک و خانقین سکونت دارند.


"جیمز موریتی" جهانگرد انگلیسی که در سال ۱۸۱۰ میلادی از ایران دیدن کرده است، می‌گوید: لک در سراسر ایران پراکنده شده است و طایفه‌ای بزرگ است و از چند بخش تشکیل شده است. در اصل ایرانی‌اند و خود را کُرد می‌دانند، نویسنده در ادامه می‌گوید لک‌های کرمان در سال ۱۰۵۰ قمری از بندرعباس به این منطقه آمده‌اند.


"وزیری" نیز می‌گوید: در منطقه‌ی برنجان کوهستانی، چندین نام جغرافیایی دیده می‌شود که دربردارنده‌ی عنوان "لک" هستند که متعلق به "لک"هاست. درمریدی، گودالی، میرازیی، خواجه، زروسی، شهسواری، تهرانی، درویشی، غزاوی خدر، از جمله طوایف لک ساکن در این منطقه هستند.


ژنرال "سر پرسی سایکس" درباره‌ی این قوم می‌گوید: گیسکان منطقه‌ای کوهستانی است که قوم لک در آن ساکن‌اند. بخشی از لک‌ها در سال ۱۲۷۹ شمسی (۱۹۰۰ میلادی) از جیرفت به سمت گیسکان می‌روند که ییلاق و قشلاق دارد. طوایف لک عبارتند از: درمریدی، گوالی، لیاسی، میرزایی، یارغایی، خواجه دایی، زردشتی، شهسوار، تهرانی، درویشی، تمرادی، سهرابی، خرو، زرایی، چارچی و گداری.


"اکبر وقایع‌نگار" می‌گوید: بیشتر لک‌های لکستان در کلیایی و کرمان و استان کردستان ساکن‌اند و شماری از لک‌ها نیز به اجبار در اصفهان سکونت داده شده‌اند. لک‌های لکستان امروز ترکیبی از طوایفی مانند: مافی، باجلان، ترخان، سلسله، دلفان و زند هستند.


شیخ "محمد مردوخی" می‌گوید: معنای "لک" صد هزار است و از این طوایف تشکیل شده است: سلسله، لاله، دلفان، ترهان و دالوند، که در خانقین، خرم آباد، الشتر و کلیایی، همدان، اصفهان، دولت‌آباد، سلطان‌آباد، اسفندآباد و لیلاخ سنندج، قضای سلماس و شیراز سکونت دارند.


کتاب آمار ایران در سال ۱۳۶۱ خورشیدی، "لک" را به این طوایف تقسیم می‌کند: سرگداری، کوچک خانی، مهنی، سلطان شیخ و عرب سلنار.


طایفه‌ی "جمور" یا "جمیر" بزرگترین طایفه‌ی کوچنده این قوم است که در مناطقی بین کرمانشاه و همدان سکونت دارد. بخشی از این قوم در مهران و دهلران و خوزستان سکونت دارند و در تابستان‌ها نیز به سمت کوهستان‌های کرمانشاه و همدان کوچ می‌کنند. بخشی دیگر از قوم جمور در شمال خانقین سکونت دارند، حکومت عراق نام قوم جمور را به قوم «جبور» عربی تغییر داده بود در حالی که جمور از لغت «گمو» به معنای سیار (کوچنده) گرفته شده است.


به احتمالی بسیار قوی لک‌های ساکن در استان‌های کرکوک، سلیمانیه، اربیل و موصل هم از طایفه جمور باشند. طایفه جمور در کردستان شرقی از بخش‌های زیر تشکیل شده است: عبدلی، گومه‌یی، به رازی و شاهی.


▪لک‌های شیراز:

"آیت محمدی کلهر" می‌گوید: هداوند یکی از طوایف بزرگ قوم لک است که همراه با کریم خان زند به شیراز رفته‌اند. پس از به روی کار آمدن قاجارها به دستور آقا محمد خان قاجار لک‌ها به مناطقی چون اطراف تهران، دماوند، ورامین، لار، توچال و بخش ایوانکی، روستاهای سنگاب و کرسی علیا، کرسی سفلی و چنداب منتقل شدند. شماری از آنها نیز در ساوه و زرند و قزوین ساکن شدند. لک هداوند در شهرستان ایوانکی استان سمنان از سه طایفه‌ی اصلی سیرس، خانی و میرزایی تشکیل شده‌اند و در مجموع بالغ بر ۴۲ طایفه را شامل می‌شوند. همچنین آقا محمدخان قاجار شماری از لک‌ها را به کلاردشت مازندران منتقل کرد.


"ژوکوفسکی" می‌گوید: لک یکی از اقوام «تلخ‌دشت» است که در سال ۱۸۸۵ به آنجا منتقل شده‌اند، لک‌ها به گویشی نزدیک به گویش هورامی تکلم می‌کنند. "تلخ‌دشت" در جنوب غربی شیراز واقع شده است.

وی در بخش چهار کتابش می‌گوید: لک‌های طایفه‌ی جاویدی ممسنی به گویش لری ممسنی سخن می‌گویند.

همچنین می‌گوید: طایفه‌ی دیگری از لک‌ها به نام لک زندی در میان ممسنی‌ها دیده می‌شود که بخشی از آنان در شیراز ساکن‌اند.


دکتر "جمشید صداقت‌کیش" در کتاب "کُردان پارس و کرمان" از لک‌های ساکن میان قشقاییان سخن به میان آورده و می‌گوید: امروز در طایفه‌ی کشکولی قشقایی خانواده‌هایی ساکن‌اند که به لک مشهورند و به زبان ترکی تکلم می‌کنند، اما می‌دانند که در اصل کُرد هستند.

بخشی از لک‌های استان کردستان نیز در دوران کریم خان زند در این منطقه ساکن شده‌اند و بیشتر آنها در اسفندآباد و منطقه برزاب ساکن بوده و به کار کشاورزی مشغول اند.


▪لک‌های ترکیه:

لک‌ها همچنین در مناطقی از کردستان ترکیه ساکن‌اند که عبارتند از: قاره‌مان، کونیا، آسکی شهر، نیغده، قیصری، مرشف جوروم، ویرشهر، جوقراوادنه و نزدیک شهر ادنه (مجله کرماشان، بهار ٨٨ ص ٢١٥، نصف جهان لک است).


احتمال می‌رود لک‌های ترکیه که به زبان ترکی تکلم می‌کنند، توسط دولت عثمانی به این منطقه منتقل شده باشند.


لک‌ها در ترکیه به کُردهای تبعیدی معروفند، گروهی که توسط عثمانی‌ها به اطراف آنکارا (شهر هایمانا یا هیمنا) کوچانده شدند به لک‌های "شیخ بزینی" یا کُردهای هیمنه‌ای معروفند که هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کرده‌اند.


عشیره‌ی شیخ بزینی (Şeyhbızınlar) لک تباری هستند که که تا پیش از دوره‌ی صفویه، قشلاقات آنها در لرستان فیلی در حوالی شهر خانقین و کوی و کرکوک بوده که با بر سر کار آمدن دولتین صفوی و عثمانی و جنگ شیعه و سنی و تقسیم لرستان فیلی، سرزمین‌شان نبردگاه و جبهه‌ی جنگی این دو دولت متخاصم شد.


دولت عثمانی از اکراد سنی مذهب حمایت می‌کرد و لرها تبعا هوادار صفوی بودند، به همین جهت شاید دولت عثمانی به قصد خالی کردن این نقاط مرکزی از هواداران لر صفوی، آنها را به جنوب ترکیه کنونی و بین قبایل کُرد و سپس به قلب ترکیه در نزدیکی شهر آنکارا تبعید کرد. شاید هم به جهت تصرف سرزمین‌شان به توسط قبایل کُرد، مجبور به ترک سرزمین‌شان شده‌اند، چرا که درست از همین مقطع زمانی است که آرام آرام هجوم قبایل کرد و تصرف منطقه گوران زبانان اورامانات که حایلی بین لرستان فیلی و کردستان بود آغاز می‌شود.


البته هنوز هم بخشی از طایفه شیخ بزینی در حوالی شهر لرنشین خانقین و کلار و کرکوک زندگی می‌کنند در کنار طایفه همه‌وندها که آنها نیز فیلی بوده اما تغییر زبان به کُردی و تغییر مذهب به سنی داده‌اند.


شیخ بزینی‌ها، ابتدا در منطقه‌ی بوتان منزل داده شدند، سپس چون شورش کردند، دولت عثمانی قسمی از آنها را به آنتپ (قاضی آنتپ کنونی) تبعید کرد. آنجا هم شورش کردند و به سختی کشتار شدند که هنوز جای آن کشتار به قبرستان رشوندها (Rişvanlerin Mezarı ) مشهور است. سپس به میان کُردها در نزدیکی دیاربکر و بلاخره به نزدیکی آنکارا در منطقه‌ایی به نام هایمانا سکونت داده شدند. امروز در اطراف قونیه و ارزروم و قیصری، بسیاری طوایف آنها ساکن‌اند.


آنها خود را شیخ بزینی و گاها لک می‌خوانند. همسایگان ترکشان آنها کرمانج (کُرد) می‌پندارند و می‌نامند، ولی کُردها از فهم زبان آنها عاجزاند و آنها را و زبان آنها را شیخ بزینی می‌نامند.


زبان آنها، هرچند فیلی (لکی یا ملکی/محکی) است، ولی پس از نزدیک به چند صد سال بسیار با کُردی و ترکی مخلوط شده و تغییر کرده، همچنانکه مذهب آنها نیز سنی حنفی شده است.


طوایف شیخ بزینی در ترکیه شامل: رشوند، خه‌وند. بادلی، مرداسی، جان بگی و خلیکانی هستند.


▪لک‌های عراق:

لک‌ها در کردستان جنوبی هم در مناطقی از استان دیاله تا استان موصل دیده می‌شوند و در مناطقی از خورماتو، داقون، خانقین، کرکوک، چند روستای نزدیک به تق تق و در سراسر دشت اربیل پراکنده‌اند و از بستوره تا قراج چند روستای مستقل در این دشت متعلق به لک‌هاست که عبارتند از: جدید لک، آو دلوک، دوشیوان و حوشترالوکی قراج و چند روستای دیگر.

همچنین در غرب موسل و در چند روستای شبک ساکن‌اند و به گویش شبکی تکلم می‌کنند.


▪لک‌های کرکوک:

حدود دویست سال پیش شمار زیادی از لک‌ها در محله‌ی تپه کرکوک ساکن شدند، حکومت عثمانی به بهانه‌ی راهزنی و دزدی از کاروان‌ها و ژاندارم عثمانی در تنگه‌های سیکانی به آنها دستور داد که کرکوک را ترک کنند. شب اول پس از دستور حکومت عثمانی بخشی از آنان به منطقه تق تق کوچ می‌کنند و چند روستا را آباد می‌کنند که عبارتند از: قشقه، خورخور، آومار و چند روستای دیگر. بقیه نیز شب بعد کوچ می‌کنند و به دشت اربیل می‌آیند و آنها نیز چند روستا را آباد می‌کنند که برخی از آنها عبارتند از: دوشیوان، آودلوک، اصحاب لک و بعدها در سراسر دشت پراکنده می‌شوند و از این طوایف تشکیل شده‌اند: ابراهیمی، اسماعیلی، خمان و جردیسی.


▪لک‌های سلماس:

اما تاريخ دقيق استقرار لک‌ها در سلماس معلوم نيست ولی با توجه به قراين و از جمله فهرست امراء دربار صفوی می‌توان حدس زد كه استقرار طايفه‌ی لك در سلماس، قبل از حكومت شاه عباس بوده است.

گفتنی‌ست در فهرست ياد شده «ساروخان سلطان سلماسی مير جماعت لك سلماسی» قيد شده است كه جزو اويمآقات قيزيل باش نبوده ولی «در سلك امراء عظام انتظام يافته است».


در اوايل سلطنت آقا محمد خان قاجار رياست لک‌های سلماس با "سلطان احمد لک" بود، که به نظر مي‌رسد نام روستای سلطان احمد از نام رئيس ايل لک سلماس گرفته شده است.


امروزه لک‌های سلماسی در روستاهای، سلطان احمد، يوشانلو، كنگرلی، يالقيز آغاج، صدقيان، قره قشلاق، حمزه كندی و آفتاخانا استقرار یافته‌اند.


با توجه به اينكه طايفه‌ی لک سلماس حالت كوچ‌نشينی داشتند، می‌توان حدس زد، قره قشلاق محل استقرار زمستانی آنها بوده است. ييلاق - قشلاق لک‌ها در سلماس تا انقلاب اسلامی ادامه داشت.


روستاییان لکستان بخصوص سلطان احمدی‌ها از اول تیر ماه به ییلاق که ارویل است می‌روند تا حدود سه ماه و در آنجا مستقر می‌شوند، و در شهریور ماه به روستا بر می‌گردند.


روستای عنکاوی قراج پس از جنگ جهانی اول که ساکنانی لک داشته است، از جانب اعراب مورد هجوم واقع می‌شود و در این بین مردی عرب کشته می‌شود، لک‌ها بالاجبار روستا را تخلیه می‌کنند و عرب‌ها جای آنان را می‌گیرند.


شخصی به نام «مام ئومه‌ر» ساکن روستای قشقه در اواسط دهه هفتاد که بالغ بر صد سال سن داشت، می‌گفت: در دوران پدربزرگم لک‌ها به قشقه آمده‌اند، اوایل تپه‌ها را می‌شکافتند و سقفی برای آن می‌ساختند و در آن زندگی می‌کردند. به یاد دارم که یک بار نیز قشقه مورد حمله هموند قرار گرفت.


▪لک‌های قم:

لک‌های مقیم قم در زمان آقامحمد خان قاجار از فارس کوچانده شده‌اند و هفت طايفه می‌باشند كه كلاً جزو زند محسوب می‌شوند و هر دسته را به اسامی مختلف می‌نامند. طايفه‌ی زنديه، طايفه‌ی گائينی، طايفه‌ی سعدوند، طايفه‌ی عبدالملكی، طايفه‌ی كلهر، طايفه‌ی كرزه‌بر و طايفه‌ی لشنی.


▪لک‌های روسیه:

یکی دیگر از سرزمین‌هایی که دارای جمعیت قابل توجهه‌ای از قوم لک است، جمهوری خودمختار داغستان در روسیه و در ناحیه‌ی قفقاز است. مردمان قوم لک در داغستان در بخش مرکزی بخش‌های کوهستانی در حد فاصل نواحی لک و کولینکسی زندگی می‌کنند. 


طبق سرشماری جمعیت سال ۲۰۱۰ میلادی، حدود ۱۶۱ هزار نفر لک که معادل حدود ۵.۶ درصد کل جمعیت است در داغستان زندگی می‌کردند.


بیشتر مردم داغستان از اقوام مختلف نژاد قفقازی هستند، به گونه‌ای که ۱۰۲ ملیت در این جمهوری زندگی می‌کنند. به واسطه‌ی حضور گروه‌های قومی بسیار گوناگون در این سرزمین، به‌جز زبان روسی بیش از ۳۰ زبان دیگر از جمله آواری، لکی، آذربایجانی، اگولی، چچنی، دارگینی، کومیک، لزگی، نوگایی، رتول، طبرسران، تاتی اران و... نیز در داغستان صحبت می‌شود.


قوم لک در ناحیه‌ی قفقاز در طول تاریخ به دفعات مورد هجوم بیگانگانی قرار گرفته‌اند که هدفشان تغییر دین و مذهب این قوم، به کمک زور و شمشیر و یا مطیع ساختن آنان بوده است. شاید بتوان خطرناک‌ترین حمله را هجوم قزاق‌ها دانست که سعی در نابودی تمامی اقوام غیر مسیحی و حتی برخی مسیحیان قفقاز داشتند.


 

 


قوم لککریم خان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید