نمیتوانم انتظار داشته باشم در شرایطی که یک ملت با هم تجربه ای مشترک اما سخت دارند،بتوانند سکوت کنند.
بتوانند بروند به عمق ماجرا یا اینکه به یاد داشته باشند که بزرگترین ویژگی دنیا ناپایداری است.
حتا نمیتوانم انتظار داشته باشم یادشان باشد کل دنیا از انرژی است و انرژی هیچ وقت از بین نمی رود و تنها از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود.
من حتا نمیتوانم بگویم آن زن و مردی که در کوچه ای در کرمان لابه لای فشار بقیه انرژیها پر کشیدند فرقی با آن عروس و داماد ایرانی تبعه کانادا یا آن سپهبد میلیونی ندارند.همه انرژی بودند و اکنون هم انرژی هستند،من هم انرژی هستم و روزی به شیوه ای که نمی دانم چیست به حالتی دیگر تبدیل می شوم.
من اما لابه لای همه این فکرها دلم سکوت می خواهد تا بفهمم بهترین کاری که میتوانم بکنم چیست؟
من تنها چیزی که میدانم این است که نمیخواهم روزنامه نگار باشم و نمیخواهم سیاستمدار باشم.
من دلم میخواهد فقط یک کورسوی نور باشم که در دل همه سختیها،بتوانم ادامه راه را نشان بدهم.
من آرزو دارم روزی بتوانم فقط با یک جمله به هموطنانم به مردم دنیا یادآوری کنم ما خیلی ارزشمندیم و راهی که در آن پیش میرویم مسیر سترگ و عمیقی است که به خاطر آن باید هر روز قویتر و روشن بین تر باشیم.