لطفا هر چی دوست داری ننویس ...
ابری نیست
بادی نیست.
مینشینم لب حوض:
گردش ماهیها، روشنی، من، گل، آب
پاکی خوشه زیست.
مادرم ریحان میچیند
نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسیهایی تر
رستگاری نزدیک: لای گلهای حیاط.
نور در کاسه مس، چه نوازشها میریزد!
نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین میآرد.
"سهراب سپهری"
رستگاری نزدیک:لای گل های حیاط!!?!!
برداشت آزاد
یاحق