ویرگول
ورودثبت نام
لیویتو - Livito.tv
لیویتو - Livito.tv
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

دیالوگ های بازی جی تی ای وی | بهترین‌ها از زبان بهترین‌ها!

یکی از پرطرفدارترین بازی‌های جهان که بسیاری از طرفداران، آن را یکی از بهترین بازی‌های دنیا می‌دانند. بازی جی تی ای وی نیازی به توضیحات فراوان و پرجزئیات ندارد؛ اثری که حتا دورترین افراد به دنیای بازی‌های ویدئویی هم دست‌کم تصویر روشنی از آن دارند. (برای خواندن نسخه کامل این مطلب به مجله لیویتو سر بزنید).

شناختی که ما از بازی جی تی ای وی و کاراکترهای آن داریم، می‌تواند به‌دلیل هزاران صفحه اسکریپت و دیالوگ‌های نوشته شده برای این نسخه باشد. هر جمله‌ای که مایکل (Michael) با لحن جدی و سرد خود می‌گوید، هر واژه تند و ناپسندی که ترور (Trevor) از آن استفاده می‌کند و همین‌طور، هر پاسخی که فرنکلین (Franklin) به هرکدام از آن جملات می‌دهد، تفکرات و نظرات متنوعی از شخصیت و روحیات هرکدام از کاراکترها را در ذهن گیمر ایجاد می‌کند.

ابتدا می‌خواهیم اولین دیالوگ‌های هرکدام از کاراکترها را به‌همراه آخرین دیالوگ‌های آن‌ها براساس هر سه پایان‌بندی را با یک‌دیگر بخوانیم. چنانچه هنوز هم بازی GTA V را تجربه نکرده‌اید، از خواندن ادامه این مقاله خودداری کنید. البته اکر دوست دارید که درباره پشت صحنه ساخت این بازی بزرگ بیشتر بدانید، روی این لینک کلیک کنید.

آخرین دیالوگ‌های مایکل، ترور و فرنکلین | کشتن ترور

پس از این‌ که ترور در آن حجم زیاد بنزین می‌غلتید و در آن آتش خاکستر شد، آخرین دیالوگ های بازی جی تی ای وی می‌توانند جالب باشند.

ترور:

می‌خوای منو بکشی؟! شلیک کن!

فرنکلین:

ببین، همکاری با تو یک کلاس درس کامل بود!

مایکل:

هرچقدر هم سخت باشه پسر، سعی کن نجات پیدا کنی!

آخرین مکالمات فرنکلین و مایکل، پس از کشته شدن ترور صورت می‌گیرد و هردو آن‌ها سعی می‌کنند با صلح به‌همکاری با یک دیگر خاتمه دهند.

آخرین دیالوگ‌های مایکل، ترور و فرنکلین | کشتن مایکل

ترور:

شما دوتا سر و ته یه کرباسید.

مایکل:

من تو رو هم با خودم می‌کشم! من تو رو هم می‌کشم پایین!

فرنکلین:

تو شروع به دویدن می‌کنی و بعد یهویی پاهات از کار می‌افتن و دیگه نمی‌تونی راه بری. به‌هرحال رفیق، به من زنگ بزن؛ ما رفیقیم، ما برادریم. فهمیدی؟ فعلا.

پیش و پس از کشتن مایکل، ترور به فرنکلین می‌گوید که این دو شخصیت با یک دیگر تفاوت چندانی ندارند و هر دو آن‌ها خیانت‌کارند؛ به‌همین دلیل، ترور تصمیم می‌گیرد خودش را وارد این بازی نکند. دیالوگ‌های آخر مایکل هنگامی بود که تنها چند ثانیه با مرگ فاصله داشت و فرنکلین، آخرین جملات خود را در پیغام صوتی که برای لامار فرستاد ادا کرد. این‌طور که پیدا بود، فرنکلین بالاخره آماده بود تا به زندگی گذشته خود بازگردد.

آخرین دیالوگ‌های مایکل، ترور و فرنکلین | آرزو مرگ!

ترور:

آره، اما من ازت متنفرم و می‌دونم چجوری بیان‌اش کنم. پس این به معنی اینه که نیاز ندارم برم پیش روانشناس؟

فرنکلین:

شما دوتا عوضی منو از سنین میان‌سالی می‌ترسونید! ممنون نیازی ندارم.

مایکل:

من برای این چرت و پرت‌ها زیادی پیر شدم.

آخرین جملات ترور در مکالمه اش با مایکل بود که تا آن‌جایی که ما می‌دانیم، از عشق زیاد او به رفیق چند ساله‌اش نشات می‌گرفت؛ شاید هم کمی نفرت همراه‌اش بود. آخرین چیزی که فرنکلین می‌گوید، هنگامی است که سوار موتور خودش می‌شود و سعی می‌کند به آن دو بفهماند که هرگز دوست ندارد شبیه‌شان باشد. درنهایت، مایکل با جمله‌ای ساده و البته برگرفته از فیلم‌های کلاسیک مورد علاقه‌اش، بازنشستگی خودش را به‌طور غیرمستقیم اعلام می‌کند.

اما دیالوگ های بازی جی تی ای وی تنها به اولین‌ها و آخرین‌ها ختم نمی‌شود؛ در ادامه با ما همراه باشید تا بخشی از بهترین دیالوگ‌های این نسخه را برای‌تان بازگو کنیم.

فکر کردی من چه حیوونی‌ام؟! نه من اونو نکشتم.

اما همسرش رو گروگان گرفتم.

ترور فیلیپس

ترور هیچ‌وقت از کار کردن برای مارتین مادرازو (Martin Madrazo) خشنود نبود؛ قاچاقچی بزرگی که رهبر یک کارتل بزرگ مواد مخدر بود. قهرمان بازی ما از این که پس از روز کاری سخت خود هیچ پولی دریافت نکرده بود ناراضی بود. حالا مایکل منتظر رسیدن ترور بود و با این که می‌دانست او حتما کار احمقانه‌ای انجام داده، اما هیچ‌وقت دزدیدن همسر یک قاچاقچی بزرگ در کالیفرنیا به ذهن‌اش خطور نمی‌کرد.

من گفتم یه چیز خوب؛ نه یه چیز گرون.

ترور فیلیپس

در یکی از مراحل، ترور به‌طرز پیش‌بینی نشده‌ای بخشندگی خودش را با پول دادن به خاله فرنکلین ثابت کرد و از دنیس (Denis) خواست تا با این پول، برای خودش چیزی “خوب” بخرد. دنیس از این حرکت ترور بسیار خوشحال می‌شود؛ تا جایی که پس از شمردن پول، می‌فهمد که ترور تنها ۷ دلار به او داده. دنیس که تعجب کرده، به ترور می‌گوید که این پول ۷ دلار بیش‌تر نیست. تا جایی که ترور می‌گوید: “من گفتم یه چیز خوب؛ نه یه چیز گرون.”

چه فرقی می‌کنه دله دزدی باشه یا یه کار بزرگ مثل این.

در هر صورت گلوله‌ها راهشون رو به‌سمت آدم پیدا می‌کنن.

فرنکلین کلینتون

به‌نوعی، فرنکلین درحال ورود به زندگی جرم و جنایت بود، حتا اگر خودش این را نمی‌خواست؛ اما حتا خاله خودش دنیس هم فشار زیادی روی او گذاشته بود تا وارد باندهای خلاف‌کاری شود.

برای خواندن مطالب پشت صحنه بیشتر با مجله لیویتو همراه باشید.

همچنین فراموش نکنید که برای استریم کردن یا تماشای استریم باکیفیت با اینترنت نیم‌بها می‌توانید از لیویتو استفاده کنید.

جی تی ای ویگیماستریمgta v
پلتفرم پخش زنده بازی، موسیقی و هر آنچه شما می‌پسندید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید