در صورتی که در قلعهی مصیاف زندانی نشده باشید، قطعاً در طول این سالها نام بلند آوازهی مجموعهی اساسین کرید به گوشتان خورده است. سری بازیهای Assassin’s Creed به فرقهی آدمکشان میپردازد که در خلال تاریخ با تمپلارها مبارزه کردهاند. این مجموعه در طول این سالها ما را به قرون وسطی، رنسانس، عصر دزدان دریایی، انقلاب آمریکا، مصر باستان و دورههای تاریخی گوناگون برده است. با عرضهی اساسین کرید در سال ۲۰۰۷ پنجرهای تاریخی روبهروی عاشقان هنر هشتم باز شد. با لیویتو همراه شوید تا سفری تاریخی را از دل این پنجره آغاز کنیم.
ماجرای خلق اساسین کرید به جاهطلبی یک بازیساز خلاق بازمیگردد. جایی که پاتریس دزیله ایدهی ریبوت Prince of Persia به ذهناش خطور میکند. او ایدههای جالبی دارد و خالق مجموعه Jordan Mechnerبه مونترال میآید تا ایدههای وی را بررسی کند. پاتریس به جوردن یک سری ویدئوهای کوتاه نشان میدهد که در آن شخصیت Princeپارکور بازی میکند و به اهداف مختلف دست پیدا میکند. این ایده با استقبال مواجه میشود و جوردن سریع یک داستان برای Prince of Persiaمینویسد. بازی جدید در دست ساخت قرار میگیرد و Prince of Persia: The Sands of Time خلق میشود.
دزیله عاشق تاریخ است. او شروع میکند به تحقیق دربارهی خاورمیانه تا داستانی برای Prince of Persiaجدید جور کند. آنجا بود که دزیله با فرقهی حشاشین (اسماعیلیون) آشنا میشود. آنها در قرن دوازده میلادی با ترور مقامات دشمنان خود را شکست میدادند و از اجماع آنها جلوگیری میکردند. دزیله بهترین مکانیکهای مجموعهی شاهزادهی پارسی را گرفت و با عناصر مخفیکاری اسپلینتر سل ترکیب کرد تا یک بازی جدید شکل دهد.
حال که تیم شکل گرفته بود، دزیله به سراغ عملی کردن ایدهی خود رفت و آموختههای خود از کتابهای تاریخی را پیادهسازی کرد. او برنامه داشت تا جای ممکن داستان بازی با واقعیت هم راستا باشد. آنها قلعهی مصیاف که مرکز فرقهی قاتلین بود را شبیهسازی کردند و سپس به سراغ دمشق و بیتالمقدس رفتند. نخستین اساسین الطایر بود که برنامه داشت ۹ هدف را ترور کند. این اهداف با ماجرای تاریخی و شخصیتهای واقعی مرتبط بودند.
ایدهی شکل گرفته به اندازهی کافی جذاب بود که آیندهی مجموعه را تضمین کند. اما یوبیسافت پا را فراتر گذاشت. آنها تصمیم گرفتند ارتباط با Prince of Persia را قطع کنند و ماجرا را به زمان حال گره بزنند. داستان زمان حال به یک گارسون معمولی به نام دزموند مایلز مربوط میشد که توسط شوالیههای تمپلار امروزی که در قالب صنایع ابسترگو فعالیت میکردند، ربوده شده است. آنها دزموند که از نوادگان الطایر به شمار میرفت را مجبور کردند در دستگاه انیموس قرار بگیرد و خاطرات اجدادش را واکاوی کند.
در نهایت یوبیسافت این بازی جدید را تحت عنوان اساسین کرید (Assassin’s Creed) در نوامبر سال ۲۰۰۷ میلادی روانهی بازار کرد. بازی جدید یک موفقیت تجاری شگفتانگیز بود و موفق به فروش ۹ میلیون نسخهای شد. با این حال منتقدان چندان از بازی رضایت نداشتند.
در ادامه ناشر فرانسوی بازی اصلی اساسین کرید 2 را در سال ۲۰۰۹ عرضه کرد. طرفداران از اینکه شخصیت اصلی بازی تغییر کرده است، شوکه شدند. اما در دراز مدت مشخص شد که این بازی بهترین تجربه در سری را ارائه میدهد و امروزه اتزیو اودیتوره به عنوان محبوبترین شخصیت مجموعه شناخته میشود.
یوبیسافت که موفقیت بازی و فروش بالای آن به زباناش مزه کرده بود، تصمیم گرفت روند عرضهی مجموعهی اساسین کرید را سالانه کند. به همین منظور ما شاهد بازیهای Brotherhood و Revelations به فاصلهی اندکی بودیم. این سهگانه داستان اتزیو را خاتمه دادند و این شخصیت را در تاریخ هنر/صنعت جاودانه ساختند.
روند انتشار سالیانهی بازیها منجر به افت کیفیت مجموعهی اساسین کرید شد. این افت در نسخهی سوم به وضوح دیده میشد. به همین منظور سازندگان تصمیم گرفتند چارهای بيانديشند و مانع از فروپاشی مجموعه شوند. تصمیم بر آن شد که عناصر مخفیکاری که به تکرار افتاده بودند کمرنگ شوند و عناصر جهانباز تقویت شوند. این چنین بود که شاهکار Assassin’s Creed IV: Black Flag پدید آمد.
در ادامه نسل هشتم کنسولهای خانگی از راه رسیده بودند و یوبیسافت تصميم گرفت به جای یک بازی، دو بازی اصلی در سال منتشر کند. اساسین کرید یونیتی با گرافیک بی نظیر برای کنسولهای نسل هشتم و Rogue که شباهت فراوانی به نسخهی چهارم داشت برای کنسولهای نسل هفتم عرضه شد.
یونیتی به دلیل مشکلات فنی گسترده به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و هجمههای زیادی علیه یوبیسافت شکل گرفت. اما ناشر فرانسوی از رو نرفت و سال بعد Syndicate را روانهی بازار کرد که تنها نوآوری آن داشتن ۲ شخصیت قابل بازی و حق انتخاب در برخی مراحل بود. سیل انتقادات بالا گرفت و فشارها به شدت افزایش یافت.
به همین منظور یک سال به مجموعه استراحت داده شد و سرانجام سال ۲۰۱۷ بازی تحسين شدهی اساسین کرید اورجینز روانهی بازارها شد. این بازی به مانند یک نسیم تازه عمل کرد. مکانیکهای مخفیکاری کنار گذاشته شدند و عناصر نقشآفرینی جایگزین آنها شده بودند.
یوبیسافت که فرمول موفقیت را کشف کرده بود، با اساسین کرید اودیسه یک شاهکار دیگر تحویل داد و بهترین تجربهی ممکن در نسل هشتم را به مخاطبان ارائه کرد.
اما متأسفانه طمع باز هم کار دست یوبیسافت داد. آنها با فاصلهی اندک اساسین کرید والهالا را روانهی بازار کردند، عنوانی که یک پسرفت به شمار میرود.
یوبیسافت در سالهای اخیر چرخهی عرضهی سالانهی خود را تغییر داده است و معمولاً ترجیح میدهد هر ۲ تا ۳ سال یک بازی اصلی روانهی بازار کند. خلأ بین سالها را نیز با بستههای گسترش دهندهی عظیم پر میکند.
حال که به تاریخچهی اساسین کرید پرداختیم، بد نیست نیم نگاهی هم به آیندهی مجموعه داشته باشیم. طبق گزارشات ناشر فرانسوی قرار است یک دنبالهی کوچک تحت عنوان Assassin’s Creed Mirage را عرضه کند که مجموعه را به ریشهها بازگرداند. این بازی قرار است عناصر مخفیکاری را در بر داشته باشد و رویکردی خطیتر نسبت به بازیهای اخیر را ارائه دهد. شخصیت اصلی آن نیز Basim از والهالا معرفی شده است.
یوبیسافت یک بازی سرویس محور تحت عنوان Assassin’s Creed Infinity نیز در دست ساخت دارد. این بازی به برهههای مختلف تاریخی میپردازد و کاملاً آنلاین است. شهریور ماه قرار است شاهد مراسم ویژهی اساسین کرید باشیم و آیندهی مجموعه در آن مراسم مشخص خواهد شد.
نظر شما در این خصوص چیست؟ طرفدار مجموعه بازی اساسین کرید هستید؟
برای خواندن نسخه کاملتر این مطلب روی این لینک کلیک کنید و برای خوندن مطالب پشت صحنه بیشتر با لیویتو همراه باشید. همچنین برای خواندن رتبهبندی بهترین بازی های اساسینز کرید به این لینک سر بزنید.