خواست سرنوشت چنین بوده است که مردانی که برای پویش و کاوش صلحآمیز به ماه رفتند، با صلح و آرامشی ابدی هم آنجا بیارامند.
این دلیر مردان، نیل آرمسترانگ و ادوین آلدرین، آگاهند که امیدی برای نجاتشان نیست. اما به این نیز آگاهند که امیدی برای بشریت در فداکاریشان نهفته است.
این دو مرد جان خود را وقف شریفترین هدف آدمیان کردند: به پویش درک و حقیقت.
دوستان و خانوادهٔ ایشان سوگوار خواهند بود. مردم سرزمینشان سوگوار خواهند بود و مردم جهان سوگوار خواهند بود. زمین، که دو فرزند خویش به شهامت به قعر ناشناختهها فرستاد، سوگوار خواهد بود.
در جریان این کاوشگری، آنان به جهانیان شوق یگانگی بخشیده و با این فداکاری، برادری نوع بشر منسجمتر ساختند.
در عصر باستان، مردمان به ستارهها چشم دوخته و اساطیرِ خویش را در صور فلکی میدیدند. در عصر معاصر ما نیز چنین خواهیم کرد. با این تفاوت که قهرمانان ما، حماسه مردانی از جنس رگ و خونند.
مسیر آنان را افرادی دیگر پیش خواهند گرفت، که بیشک به زمین باز خواهند گشت. پویش بشر در اینجا خاتمه نمییابد. اما اینان بودند نخستین مردان، و اول و آخر از همه در یادمان جای خواهند داشت.
و خواهد دانست هر انسانی که شب هنگام به قرص ماه مینگرد، که تک گوشهای از جهانی دوردست همواره از آن آدمیان است.
پیش از سخنرانی:
رییس جمهور میبایست به همسران فضانوردان تلفن کند.
پس از سخنرانی، در لحظهای که ناسا مخابره با فضانوردان را قطع میکند:
مراسمی به شیوهٔ تدفین در دریا به دست کشیش صورت میگیرد، که روان ایشان را به «ژرفترین ژرفا» خواهد سپرد. مراسم با دعای ربانی پایان خواهد یافت.